«برگزیده بوکر» «از مجموعه کتابهای منتخب نیویورک تایمز و…» این جملهها از آن عبارتهایی هستند که گاهی چشممان به جمالشان در بالای جلد بعضی کتابها روشن میشود. حالا اصلاً اینها چه معنایی دارند؟
مثلاً همین روزنامه نیویورک تایمز چطوری بهترین کتابها را انتخاب میکند؟ یک لیست خوبها و بدها دارد و کتابهای هر نویسندهای که دوست داشته باشد، بهعنوان بهترین کتاب معرفی میکند؟ یا شاید یک انجمن مخفی دارد که از هر کتابی خوششان بیاید میگذارندش در لیست بهترین کتابها به انتخاب نیویورک تایمز؟
واقعیت ماجرا این است که انتخاب بهترین کتاب آنهم در نیویورک تایمز یک پروسه ساده دارد، که در این مطلب به سراغش رفتیم.
حالا دانستن این ماجرا به چه دردی میخورد؟ چرا باید به سراغ کتابهای منتخب برویم؟ چون…
دلایلش کمی مفصل است بگذارید در بخش بعدی مطلب برایتان میگوییم و در قسمت انتهایی هم چند کتاب نشر پیدایش که در لیست بهترینهای نیویورک تایمز هستند، معرفی میکنیم.
خب چرا منتظر هستید؟ اسکرول کنید تا باهم گشتی در دفتر تحریریه نیویورک تایمز بزنیم.
یک هفتهنامه برای معرفی و نقد کتابهای تازهنفس
میدانید که در دنیا صنعت تبلیغات تقریباً حرف اول را میزند. دیگر آن روزگار گذشت که من یک کتاب میخواندم بعد آن را به دوستم معرفی میکردم و خلاصه طبق ضربالمثل «دوست من دوست دارد با دوست تو دوست بشود!» آن کتاب همهگیر میشد.
این روزها اگر منتقدان نورافکنها را به سمت یک کتاب خاص بچرخانند، اگر کتاب موردنظر در روزنامهها و مجلهها و شبکههای اجتماعی معرفی بشود، به معنای آن است که فروش خوبی خواهد داشت. (البته این ماجرا در کشور ما کمی متفاوت است.)
نیویورک تایمز ریویو یا هفتهنامه نقد و معرفی کتاب نیویورک تایمز از سال 1896 کارش را شروع کرد. یعنی زمانی که عصر طلایی چرخش اطلاعات توسط روزنامهها و مجلات بود. اما کمکم این هفتهنامه مستقلتر شد و بهعنوان یک مجله ضمیمه هر یکشنبه منتشر شد.
این روزها این هفتهنامه حسابی اوج گرفته است. بهطوریکه اگر یک ناشر متوسط بخواهد کتابش در این مجله معرفی و نقد بشود باید چند هزار دلاری خرج کند. که البته در مقابل، توجه یک و نیم میلیون مخاطب این مجله را به دست میآورد.
اما این مجله بهجز آگهی راههای دیگری را هم برای معرفی و کشف استعدادهای نوظهور دارد.
پاملا پل سردبیر این هفتهنامه میگوید که آنها همیشه به دنبال کشف استعدادهای تازه، صداهای جدید در صنعت نشر و داستانهای جالب هستند. و ازآنجاییکه کتابها را یک اثر هنری میدانند، سعی میکنند تنوع را در انتخاب و معرفی کتابها رعایت کنند.
چرا باید به سراغ کتابهای منتخب نیویورک تایمز برویم؟
این روزها حتماً دیدهاید که ناگهان کتابی در صفحه بلاگرهای کتاب حسابی معروف میشود ، و ناگهان مثل آهنربا، همه مخاطبها را به خود جذب میکند. واقعیت این است که همه ما دوست داریم جزیی از یک کل بزرگ باشیم بخشی از هزاران مخاطب و طرفدار یک کتاب خاص یا یک فیلم و سریال معروف.
بنابراین وقتی کتابی در لیست پرفروشهای نیویورکتایمز قرار میگیرد، طبیعی است که همه دوست داشته باشند آن را مطالعه کنند و راجع به آن حرف بزنند. مثلا شما بهعنوان یک خواننده حرفهای دوست ندارید سراغ این کتاب بروید؟
نکته بعد این است که با مطرحشدن یک کتاب بهعنوان پرفروش نیویورک تایمز، معمولاً مترجمهای خوب سراغ ترجمه کتاب میروند؛ درنتیجه شانس اینکه یک کتاب از یک نویسنده بااستعداد را با یک ترجمه خوب بخوانید بیشتر میشود.
و نکته آخر اینکه طبق ضربالمثل معروف «تا نباشد چیزکی، مردم نگویند چیزها!» (که البته اینجا بر اساس یک معنای خوب از آن استفاده کردیم) ناگهان چشم باز میکنید و میبینید همه صفحات گودریدرز دارند نقدهای یک کتاب خاص را منتشر میکنند. دوستان کتابخوانتان از یک کتاب جذاب حرف میزنند و حتی کتابی هست که در لیست بهترین کتابهای دوستانتان قرار دارد. طبیعتا اینطور وقتها کتابخوان جماعت دوست دارد از آن کتاب حرف بزند. اما اگر آن کتاب را نخوانده باشید چطور؟ آنوقت است که از لذت همراهی با جمع محروم میشوید و هیچچیز به انداز این مورد آخر برای یک کتابخوان حرفهای دردناک نیست.
اما ما دو دلیل دیگر هم برای رفتن به سراغ کتابهای پرفروش و منتخب نیویورک تایمز داریم:
وجود منتقدان بیطرف همهفنحریف
منتقدانی که برای نیویورک تایمز مینویسند، کارمندان این مجله نیستند بلکه اصطلاحاً فریلنسر هستند؛ یعنی منتقدانی که بهصورت آزاد نقد مینویسند و نقدها و نظرهایشان را به مجلههای مختلف میدهند. بنابراین خبری از سوگیری یک نگاه خاص یا محدود شدن به یک نگاه خاص نیست و میشود برای هر سلیقهای و در هر ژانری کتابی را در میان منتخبین پیدا کرد.
یابندگان گنج در میان شلوغیها
حجم کتابهایی که به مجله برای بررسی ارسال میشود، حسابی بالاست. برای همین آنها مجبور هستند با یک ذرهبین درست و درمان، کتابهایی که پتانسیل عالی شدن دارند، کتابهاییکه از نویسندگان گمنام هستند اما قرار است روزی مثل یک جرقه دنیای ادبیات را منفجر کنند، پیدا کنند.
بنابراین میبینید که نیویورک تایمز راحت به هر کتابی «بله» نمیگوید و برای همین اگر دیدید روی پیشانی کتابی مهر انتخاب توسط سردبیر مجله نقد نیویورک تایمز خورده است، دیگر بهتر است با خیال راحت سراغش بروید چراکه این کتاب توسط حرفهایها مورد نقد و بازبینی قرارگرفته است.
پرفروشهای نیویورک تایمز در پیدایش
خب اگر دوست دارید یکی از آن پرفروشهای نیویورک تایمز که از زیردست هزاران منتقد عبور کرده است و توانسته آن مدال طلایی درخشان کتاب پرفروش را به سینهاش بزند، در کتابخانهتان داشته باشید، در این بخش همراهمان باشید.
اعجوبه
وقتی میگوییم اعجوبه خیلی زود و سریع به یاد ابرقهرمانها میافتیم. یکی از آنهایی که ادعای نجات جهان را دارند و میتوانند با سفینه یا ماشین آخرین مدلشان به داد همه مردم برسند.
اما اگر از نجات جهان دست برداریم و فقط سعی کنیم دنیای اطرافمان را بهتر کنیم چطور؟ آن وقت هم میشود اسم اعجوبه روی خودمان بگذاریم؟
خانم آر جی پلاچیو، نویسنده کتاب اعجوبه که اینطور فکر میکند!
قهرمان این داستان یک پسر معمولی نیست. آگوست یا اوگی با مشکلات ساختاری صورت به دنیا آمده است. و حالا که بعد از گذراندن کلی جراحی ریزودرشت به زندگی برگشته، قرار است به یک مدرسه جدید برود.
خود مدرسه رفتن در یک شهر جدید، بهخودیخود استرسزاست. حالا تصور کنید در این مدرسه یک تیم قلدر هم باشند که به آدمهایی با ظاهر متفاوت به چشم یک موجود عجیب نگاه میکنند و رفتارشان هم چندان خوب نیست.
اوگی باید چه کار کند؟ درس خواندن و دوست پیدا کردن را کنار بگذارد و زانوی غم به بغل بگیرد؟
این سوالی است که پلاچیو موقع نوشتن کتاب از خودش پرسید. اما اینکه به چه جوابی رسید و سرانجام اوگی و دوستانش به کجا ختم شد، از آن مطالبی است که بعد از خواندن کتاب برایتان روشن میشود.
تا یادمان نرفته این را هم بگویم که از روی این کتاب یک فیلم سینمایی با همین نام ساخته شده است که بعد از مطالعه کتاب میتوانید به سراغش بروید و خلاصه، یک لذت بصری هم ببرید.
برای تهیه کتاب نوجوان اعجوبه کلیک کنید.
پسران آمریکایی
خب اگر از اسم کتاب حدس زدهاید با یکی از آن کتابهای درام و عاشقانه طرف هستید که در آن رویای آمریکایی تا دلتان پررنگ است، باید بگویم که اشتباه کردید!
آقای رینولدز به همراه دوستش برندون کیلی، نویسندههای این کتاب به سراغ یک درام نوجوانانه رفتهاند. راشاد، یک پسر نوجوان است که به یک مغازه میرود تا فقط چیپس بخرد. اما پلیس سفیدپوست قصه تصور میکند او قصد دزدی دارد و ادامه ماجرا…
اما ادامه ماجرا چیست؟ حضور رسانههای شایعه پراکن در داستان، شروع رگبار برچسبهای نژادپرستانه! این وسط خوب است بدانید پلیس قصه هم یک برادر دارد.
مواجهشدن این پسر با این برچسبها، فشاری که رسانهها به راشاد میآورند، بررسی داستان از زوایای مختلف، تأثیر مهاجرت و… ازجمله مطالبی است که در این کتاب میخوانید.
کتاب پسران آمریکایی از دو زاویه دید متفاوت بیان میشود، اولین زاویه دید طبیعتا متعلق به راشاد است، این بخشها توسط جناب رینولدز نوشته شدند که خودش هم سیاهپوست است و با گوشت و پوستش ماجرای تبعیض نژادی را درک کرده است.
اما داستان یک زاویه دید دیگر هم دارد که متعلق به کویین است؛ همکلاسی راشاد و بهترین دوستِ برادرِ پلیس قصه. او اتفاقی در جریان ماجرا قرار میگیرد و این دیدار از واقعیت خشن جامعه، روی دیدگاهش تاثیر میگذارد. این قسمتها دستپخت آقای کیلی است.
نکته مهم اینکه در میان کتابهای مناسب نوجوانها خیلی کم به کتابهای دغدغهمند در مسائل اجتماعی برمیخوریم. کتابهایی که شاخکهای ما برای زندگی انسانی و بهتر شدن زیست اجتماعی را غلغلک بدهند و کمکمان کنند تا دنیا را از زاویه دیگری نگاه کنیم.
این کتاب با ترجمه بیتا ابراهیمی میتواند کتابی برای شروع خواندن یک رمان با دغدغههای روزمره باشد که خوب است به سراغش بروید.
رمان پسران آمریکایی را از اینجا تهیه کنید.
خطای ستارگان بخت ما
در جلد آخر مجموعه هری پاتر، جایی هری با خودش فکر میکند که مردم ساعتها وقت برای زندگی دارند و بدون توجه، آن را هدر میدهند. البته این کشف هری بهتنهایی نیست، بسیاری از افرادی که مبتلا به بیماریهای خاص مثل سرطان میشوند، قدر تکتک آن ساعتها و روزهای طلایی زندهبودن را میدانند.
حالا تصور کنید وقتی حس میکنید قرار است داور، سوت پایان بازی را بزند، ناگهان مثل هدیه تولد متوجه میشوید که چند سالی فرصت بیشتر برای زندگی دارید. این تجربه هزل قهرمان داستان خطای ستارگان بخت ماست. او ناگهان میفهمد تومور سرطانیاش کوچکتر شده است و میتواند چند سال بیشتر زیر خورشید قدم بزند، دوست داشته باشد، عاشق بشود.
و بعد ناگهان با حضور در جمع نوجوانهای مبتلا به سرطان کشف میکند که دنیا چقدر جذاب است. او در این کمپ با آگوستوس آشنا میشود. پسری که قرار است همراه هزل دنیا را طور دیگری ببیند.
تجربه شیطنت و بازیگوشی در کنار آنها از آن تجربههایی است که نباید خواندنش را از دست بدهید. بیخود نیست که این کتاب در میان کتابهای پرفروش نیویورک تایمز قرارگرفته است.
تا یادمان نرفته این را هم بگوییم که آقای گرین نویسنده خطای ستارگان بخت ما، استاد توصیف جزییات است و حیف است که خودتان را از خواندن آنهمه جزییات ناب محروم کنید.
کتاب خطای ستارگان بخت ما را از اینجا تهیه کنید.
بچههای خاص خانه خانم پریگرین
خب نوبتی هم باشد، نوبت ادبیات ژانر گمانهزن است. بچههای خاص خانه خانم پریگرین کتابی است که توسط رنسام ریگز نوشته شده است. در این کتاب با جیکوب همراه میشویم که به یک یتیمخانه میرود. یتیمخانه متعلق به خانم پریگرین است. اما آیا همه چیزی، دقیقا همان چیزی است که میبینیم. جیکوب کم کم متوجه میشود بچههای یتیمخانه ترسناک و خطرناک هستند. حالا اینکه میتواند جان سالم ازآنجا به درببرد، بخشی از داستان است.
مبارزه با ناشناختهها، کشف راز و رمز یتیم خانه و ماجراهای عجیبی که یک پای آن خانم پرگرین است هم بخش دیگر ماجرا.
پس یک ماجرای مرموز و جذاب منتظرتان است که به تائید منتقدان مجله نیویورک تایمز هم رسیده است، منتظر چه هستید؟
برای خرید کتاب بچههای خاص خانهی خانم پریگرین کلیک کنید.
هیس! پرفروشهای نیویورک تایمز منتظرتان هستند
همه ما برای شکل دادن به سلیقهمان در هر حوزهای ناچار هستیم در ابتدای راه به بزرگان آن رشته اعتماد کنیم. اگر قرار باشد همیشه کتابهای سطح پایین بخوانیم، سلیقه مطالعاتیمان همیشه در همان سطح میماند. مثل کسی که سالها و سالها در بخش کمعمق استخر شنا کرده است.
برای همین لیست کتابهای پرفروش نیویورک تایمز میتواند مرجع معتبر و مهمی باشد که به سلیقهتان شکل میدهد و کمک میکند که خیلی راحتتر به بخش عمیق استخر شیرجه بزنید. شیرجهای که پر از لذت و دانایی و جذابیت است.