ادبیات ژانری چیست؟ ادبیات ژانری در یک تعریف ساده آن بخشی از ادبیات است که متعلق به ادبیات جریان اصلی نیست، و اصول و قواعد خودش را دارد. و به دنبال این ماجرا، حوزهی طرفدارهای دو آتشهی خودش را.
در ایران مثل بیشتر دنیا ژانر وحشت و فانتزی در کنار ژانر محبوب علمی تخیلی در سبد ادبیات ژانری قرار میگیرند.
حوزهای که هنوز در ساختار ادبیات کشور ما نوپاست و باید بیشتر خوانده و شنیده بشود.
خب برای شروع آشنایی با ادبیات ژانری کجا از وبلاگ نشر پیدایش بهتر؟
اگر دنیا طور دیگری بود!
هر دنیا اصول و قواعد خودش را دارد. در واقع بدون این اصول و قواعد سنگ روی سنگ هم بند نمیشود. ادبیات ژانری از ژانر وحشت گرفته تا فانتزی هم چهارچوب و اصول خودش را دارد.
مثلا یک داستان ترسناک باید شما را بترساند. اما صرفا با حضور فیزیکی یک موجود عجیب قرار است این ترس به شما منتقل بشود؟ معلوم است که نه! ترس میتواند به شکل یک تعلیق سرد در لایههای داستان نفس بکشد و مو را بر تنتان راست کند. یا حتی یک موقعیت ترسناک را شرح بدهد و باعث بشود بترسید. مثل کاری که استاد مسلم این ژانر جناب استیون کینگ در بعضی از آثارش کرده است.
یا مثلا در آثار فانتزی قرار نیست همیشه ردپایی از جادو به شکل عریان باشد، مثلا در مجموعه نغمهای از آتش و یخ شما جادویی مثل جادوهای هری پاتر میبینید؟ نه! بلکه نوع دیگری از قصهگویی شامل دنیاسازی و استفاده از موجوداتی با ریشه افسانهای است که این یک داستان عالی فانتزی حماسی را خلق میکند و البته که هری پاتر و نغمه آتش و یخ هر دو با خیال راحت در قفسه ادبیات ژانری از نوع فانتزی جا میگیرند.
بنابراین شاید بتوانیم ادبیات ژانری را نوعی از ادبیات تعریف کنیم که چهارچوبها را تا مرز نشدنیها گسترش میدهد، و در واقع سعی میکند جهان داستان را به جایی دورتر از قدرت شناخت بشر ببرد. اما پایهها و ساختارهایی دارد و قوانینی را به تدریج خلق کرده است که به آنها پایبند است. مثل:
- استفاده از عنصر ترس و کمک گرفتن از هیولاها در ادبیات وحشت
- دنیاسازی و ایجا یک سیستم جادویی خاص در ادبیات فانتزی
پایبندی به اصول علمی اولیه در آثار علمی تخیلی و بعد از آن گسترش دادن این علم بر مبنای تخیل و رساندن آن به درجهای که درک بشر کنونی تا به حال به آن دست نیافته است.
این موارد باعث شده است که ادبیات ژانری طرفدارهای خاص خودش را داشته باشد. افرادی که تشنه دیدن دنیا و تجربه کردن جهان از زاویهای دیگر هستند.
در واقع طرفدارهای ادبیات ژانری دوست دارند به آن طرف مرز واقعیت سفر کنند و برای همین هم دائم از خودشان میپرسند: «دنیا از زاویه دید نویسنده ایکس چه شکلی است؟»
و البته نویسندههای ادبیات ژانری هم معمولا سنگ تمام میگذارند. آنها دست خوانندههایشان را میگیرند و به دل یک جزیره وحشتناک میبرند و با تلفیق ترس و ژانر کارآگاهی یه داستان معرکه تعریف میکنند.
حیات را در دل فضا گسترش میدهند، حاکمانی مستبد خلق میکنند و از شورش در آن دنیای فضایی یک داستان قهرمانانه میسازند.
و گاهی در همین دنیا، چند صد سال جلوتر میروند و آینده بشر را در ساختار اتوپیا یا دیستوپیا نشان میدهند، آیندهای که لزوما شیرین نیست اما میتواند یک فضای عالی برای رشد کاراکتر و تمرین شجاعت باشد.
اگر دوست دارید مفصلتر با زیرژانرهای ادبیات گمانهزن آشنا بشوید؛ پیشنهاد میکنیم این مقاله را از دست ندهید!
ادبیات ژانری در قفسه نشر پیدایش
اجازه دهید کمی بیشتر در دنیای ادبیات ژانری قدم بزنیم و با آثار منتشر شده در این فضا آشنا شویم. مجموعه ادبیات ژانری انتشارات پیدایش تعدادی از این کتابهای خواندنی را در خود جای داده است:
شومنامه تبر نقرهای
بهزاد قدیمی، نویسنده این کتاب از آن آدمهایی است که معتقد است: «اندیشیدن به ترس و وحشت سبب غلبه بر آن میشود.» در همین راستا هم برای اینکه شما حسابی بتوانید به ترس و وحشتتان غلبه کنید، در کتابهایش به استقبال هر موضوع ترسناکی که فکرش را بکنید، رفته است.
در کتاب شومنامه تبر نقرهای ما پنج داستان کوتاه داریم که عنصر مشترک همه آنها یک تبرچه شوم است. حالا اینکه تبرچه اساسا چیست، نکتهای است که بعد از خواندن کتاب متوجه میشوید.
اما داستانهای این کتاب مثل یک پازل هستند. البته نه از آن پازل های سادهی دوران کودکی، بلکه پازلهایی که قرار است نقشه اهریمن را کامل کنند. چطور؟ از دل روایت های کتاب!
هرداستان روایت ماجرایی است که با عناصر بومی به خوبی ترکیب شدهاند. زبان و لحن خاص خودشان را دارند و خیلی خوب مخاطب را درگیر میکنند و در پایان ما تصور میکنیم داستان تمام شده است. اما قصه تازه شروع شده است وقتی متوجه میشویم هر روایت در واقع بخشی از نقشهای بزرگ است که اهریمن برای پا گذاشتن به دنیا دارد.
برای خرید کتاب شومنامه تبر نقرهای کلیک کنید.
خدمات دستگاه هیولاساز دمشقی
آن ماجرای ترساندن بود که در بخش قبلی گفتیم؛ در این کار آقای بهزاد قدیمی هم حضور پررنگی دارد و اینجا نثر آهنگین و جذاب هم به ماجرا اضافه شده است تا با سه داستان کوتاه عجیب و جذاب طرف باشیم.
اما داستان این کتاب چیست؟ یک مغازهی خاص در دمشق وجود دارد که خدمات خاصی را به آدمهای بریده از دنیا میدهد. جناب شالجوم در این مغازه دستگاهی دارد به نام دستگاه هیولاساز که باید کتاب را بخوانید تا متوجه بشوید دقیقا دستگاه چه کار میکند.
اما نکته اصلی اینجاست که باز هم با یک آش حاضر و آماده از طرف آقای قدیمی طرف نیستیم. بلکه باید در دل سه داستان سفر کنیم. به دنیای آدم کاغذیها برویم و متوجه بشویم که این دنیا آینده دنیای خود ماست و بعد سری به ماجرای مردن مرد زنمرده بزنیم و در نهایت متوجه بشویم این هیولاها و جناب شالجوم و دستیارش قرار است در این سیر و سفر اسرارآمیز چه نقشی داشه باشد و ما چطور قرار است از دل آتش ترس به رستگاری برسیم؟
برای تهیه کتاب دستگاه هیولاساز دمشقی کلیک کنید.
سرد
آیا فرشتهها واقعی هستند؟ آیا دنیای فرشتهها جای خوبی برای آدمیزاد جماعت است؟ آیا همهی فرشتهها موجوداتی خوب و مهربان هستند و اصلا جنگ و جدالی بینشان نیست؟
النا رهبری در کتاب سرد سعی کرده علاوه بر جواب دادن به این سوالات کلی سوال دیگر هم در ذهنتان ایجاد کند. مثلا اینکه همسفر بودن با یک فرشته که دوست ندارد فرشته باشد، چه شکلی است؟
سرد داستان لایه لایهای دارد، زبان خاصی دارد و باید تا انتها بخوانیدش تا از ماجرای ژا (همان فرشتهای که ذکر خیرش بود) باخبر بشوید، و البته این آشنایی با ژا شاید چندان خوشایند نباشد، چون ایشان از روز ازل قاصد مرگ بوده است! و حالا به تمام این قصه اضافه کنید که ژا گمشدهای دارد (البته به نظر ما ایشان با این نوع کارشان باید چند گمشده داشته باشند!)
اما از آنجایی که هر داستانی باید سفری داشته باشد؛ در این داستان هم ما همراه «آرا» میشویم. دختری که یک آدمکش است و خیلی اتفاقی سر راه ژا قرار میگیرد.
حالا این که سفر یک فرشته و یک قاتل چه شکلی میتواند باشد، از آن معماهایی است که با خواندن کتاب سرد میتوانید حلش کنید.
برای خرید کتاب سرد کلیک کنید.
رزونانس
اگر عبارت رزونانس را در گوگل جستجو کنید با هزار و یک موضوع راجع به زلزله روبهرو میشوید. اما کتاب رزونانس نوشته محمدرضا ایدرم، به زلزلهی دیگر اشاره میکند.
یک لحظه چشمهایتان را ببندید و تصور کنید هر خاطرهای که از دنیا، از خانه و دوستان از کوچههای شهرتان و خلاصه هرجایی که میشناسید، دارید؛ خاطراتی ساختگی هستند، و مثلا موجوداتی به نام سایه این خاطرات را در ذهنتان گذاشتند.
قصه رزونانس چیزی شبیه به این ماجراست. قصهای که نه به شکل سرراست بلکه از میان نامههای یک شورشی که حاضر نشده است به این راحتیها تسلیم بشود، آن را پیدا میکنیم. دقیقا مثل تکههای یک آیینه بعد از یک زلزله.
برای بررسی کتاب رزونانس کلیک کنید.
جسدهای معلق
فکر کنید یک انفجار بزرگ در دنیا اتفاق افتاده است و بعد از آن بشریت نابود شده است؟ معلوم است که نه! چون آن وقت نویسنده مجبور میشد از قارچها و حیات نباتی بنویسد.
اتفاقا بعد از آن انفجار بزرگ، آدمیزاد جماعت که سرش به سنگ خورده است با خوبی و خوشی نشسته و زندگیاش را میکند که…
هر داستانی یک قلاب دارد. قلاب داستان خانم مریم فریدی هم جایی گیر میکند که پای اسطورهها و سنتهای ایرانی همراه با داساهای سیاهپوش به داستان باز میشود.
داسا کیست و کارش چیست و اساسا چه ارتباطی با دو قهرمان داستان یعنی ریرا و آندیا دارد، یک موضوع است. اینکه دنیا چطور بعد از یک انفجار بزرگ دوباره کمر راست کرده است و چطور حکومتی سرکار است، هم موضوعی دیگر. که خب برای سردرآوردن از هر دو موضع باید سراغ کتاب جسدهای معلق بروید و همراه قهرمانها شجاعت را مثل یک نقاب به چهرهتان بزنید.
برای بررسی کتاب جسدهای معلق کلیک کنید.
دختری که صورتش را جا گذاشت
هوانوشی چیست؟ آیا زوجها میتوانند ازدواج کنند؟ پس چرا عدهای در سرزمین نورای نوزده ساله دوست دارند هر دو سال یک بار وارد فرآیندی به نام سوال بشوند تا به کسی که دوست دارند «وصل» بشوند؟
اگر به نظرتان در سوالات بالا، ما دچار نقص فنی شدیم و داریم سوالات عجیب میپرسیم یا به زبان بیگانههای فضایی حرف میزنیم، باید بگوییم که سخت در اشتباه هستید. ما صرفا داریم بخشی از داستان کتاب دختری که صورت را جا گذاشت نوشته علیرضا برازندهنژاد را تعریف میکنیم.
داستانی که بسیار پر افت و خیز از زاویه دید نورا بیان میشود؛ دختر رهبر قلمرو «دانگن» که پدرش روزی تصمیم میگیرد کل ماجرای رهبری را رها کند و به قلمرو ممنوعه برود.
حالا نورا باید براساس حرف پدرش وارد قلمرو ممنوعه بشود و ماموریتی را انجام بدهد که در آن کلی راز و رمز عجیب و غریب هست. راز و رمزی که یک کمی عشق، یک کمی ماجراجویی، و یک کمی هم شجاعت لازم دارد.
برای خرید کتاب دختری که صورتش را جا گذاشت کلیک کنید.
ادبیات ژانری با چاشنی ایرانی
ادبیات ژانری در ایران مثل یک نهال کوچک است. چرا که ما تا همین امروز هم توجه زیادی به ادبیات جریان اصلی و ادبیات کلاسیک کردیم و به اشتباه تصور میکنیم این نوع خاص ادبیات صرفا مخصوص نوجوانها و جوانهاست. در حالیکه ادبیات ژانری با زیرمجموعههای بزرگ و متنوعش مثل یک مادربزرگ مهربان است که برای هر سلیقهای و هر دیدگاهی یک داستان خاص و ویژه در صندوقچهاش دارد و میتواند هر خوانندهای را راضی کند.