خانه دایناسور کوچولو از مجموعهی برای دخترها به قلم اسکولار اندرسون برای کودکان منتشر شده است. این مجموعه شامل داستانهای مختلفی است که شخصیت اول همگی، دختر هستند. این قصهها به کودکان نوآموز و نوخوان فرصت میدهد که علاوه بر تقویت توانایی خواندن، اوقات سرگرمکنندهای داشته باشند. قصههایی مناسب برای دخترهای دبستانی که در طی آنها با ماجراجوییهای جالب و خندهداری روبرو میشوند. شراره وظیفهشناس، مترجم خوب ادبیات کودک، این کتاب را به زبان شیرین فارسی ترجمه کرده است.
شیكوپیك، پارهپوره و خاكیپاكی، یعنی سهخرس سطلی، نشان بخت و اقبال ماشین زباله هستند. هر روز وقتی ماشین زباله توی شهر اینطرف و آنطرف میرود، آنها بالای رادیاتورش مینشینند و توی شهر میگردند؛ امّا آنها یك شب دایناسور كوچولو را میبینند كه جایی برای ماندن ندارد. دایناسور كوچولو كجا میتواند زندگی كند؟
گزیدهای از کتاب خانه دایناسور کوچولو
ماشین زباله توی خیابان راه افتاد. قان، قان، قان، قان…
رفتگرها کیسه زباله را برداشتند و توی ماشین انداختند. سطلهای آشغال را توی ماشین خالی کردند. سطلهای چرخدار را به طرف ماشین هل دادند و آشغالهای آنها را توی ماشین ریختند. یکی از رفتگرها، چیزی روی زمین دید. یک عروسک دایناسور بود. عروسک از یک سطل آشغال بیرون افتاده بود. رفتگر برش داشت. آن را با لباسش تمیز کرد و گفت: «چه عروسک بامزهای!» و به طرف ماشین زباله رفت. عروسک را بالای رادیاتور ماشین جا داد و گفت: «جایت، همین جاست. تو میتوانی نشان جدید بخت و اقبال ما باشی.»
سه جفت چشم چرخیدند و به عروسک دایناسور نگاه کردند. چشمها مال سه خرس بودند. یکی از خرسها که اسمش خاکی پاکی بود، گفت: «فکر میکردم ما نشان بخت و اقبال زباله هستیم.»
آن یکی خرس که اسمش پاره پوره بود، گفت: «نگاهش کنید! نه گوش دارد و نه مو.»
خرس سوم که اسمش شیک و پیک بود، به عروسک گفت: «تو خرس عجیبی هستی!»
نظر خوانندگان
هنوز هیچ نظری درباره این کتاب ثبت نشده است.