آذر بود باران می‌بارید

روایت‌هایی از جنگ و تاثیرات آن …

هر داستان تاثیری از جنگ را روایت می‌کند.

40000 تومان 36000 تومان

20 عدد در انبار

آذر بود باران می‌بارید نوشته مجتبی تقوی‌زاد از مجموعه بزرگسال نشر پیدایش منتشر شده است. مجتبی تقوی‌زاد نویسنده معاصر متولد 1363 است که برای کودک،‌ نوجوان و بزرگسال می‌نویسد.
آذر بود باران می‌بارید مجموعه داستان‌هایی است که هرکدام به یک اثر جنگ می‌پردازد. از نگرانی مادرانی که فرزندانشان را راهی جبهه کرده‌اند تا تاثیرات جنگ بر کودکان و جامعه مردسالار و …
در مقاله  «پنجه گرگ جنگ بر صورت نسل» به معرفی کامل‌تر هر داستان این کتاب پرداخته شده است.

از پشت جلد کتاب آذر بود باران می‌بارید

باز همان حس پاگیرش شده. گاه می‌ترسم کنارش راحت بخسبم. دیشب تا از او خلاص شوم، هزار بار عزارییل را جلوِ چشم‌هام دیدم. امروز بزمِ زنانه، عمارت بدرالملوک بود و سفره‌ای الوان گسترده بودند. وهمِ حرفِ مردم مجابم کرد پیراهنی گیپور با آستین‌های بلند تن کنم، مبادا نگاه کسی به جای دندان‌ها بیفتد. در این فقره شاد شدم که دیدم غالب مجلس، پیراهن‌هایی با آستین بلند تن دارند. فقط پوران با پیراهن سرخ آستین‌کوتاهی آمده بود که هر وقت دست می‌رساند به چیزی، جای چند خونمردگی از آستینش بیرون می‌زد. لودگی کردم: «ای وای پوری‌جان، چه بلایی آمده سرت؟ چه کسی دست‌هات را سیاه کرده؟» زن‌ها خنده ترکاندند. در زبان‌درازی و وقاحت تا ندارد، گفت: «حضرت خانم هم اگر به رسم لوندی واقف بودند، مردِ خانه را سرگشته می‌کردند.» زن‌ها هم که مترصد فرصت برای خندیدن. یعنی غضنفری هم مثل سرهنگ شده؟ دارم به جنون می‌رسم و سودایی می‌شوم. هر شب که به تخت می‌روم، هراس دارم که سپیده در صحت بیدار نشوم. کاش می‌شد به طهران مفری بزنم. سرهنگ بدجور ناخوش است.
قندورتپه –  طلعت
گروه سنی

بزرگسال

قطع

رقعی

نوع جلد

شومیز

سال چاپ

۱۳۹۷ چاپ دوم

تعداد صفحه

۹۲

شابک

۹۷۸-۶۰۰-۲۹۶-۴۶۷-۰

نویسنده

مجتبی تقوی‌زاد

ناشر

انتشارات پیدایش

از مجموعه‌‌ی

مجموعه داستان بزرگسال

نظر خوانندگان

هنوز هیچ نظری درباره این کتاب ثبت نشده است.

اولین خواننده‌ای باشید که در رابطه با این اثر نظر می‌دهید “آذر بود باران می‌بارید”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیشنهادهای شگفت انگیز