آیا بچه‌های خزانه رستگار می‌شوند؟

(1 بررسی مشتری)

خس‌خس نفس کشیدن زنم را که می‌شنوم، به این فکر می‌کنم که مردم همین‌طوری خوشبخت می‌شوند.

یک زن خوب می‌گیرند و نصفه شب که بیدار شدند زل می‌زنند به قیافه‌ی زنشان‌ که دهانش در خواب کج شده و احساس خوشبختی می‌کنند…

157000 تومان 141300 تومان

33 عدد در انبار

شناسه محصول: 0986 دسته: ,

آیا بچه‌های خزانه رستگار می‌شوند؟ مجموعه داستان‌های کوتاه نوشته مهدی اسدزاده از بخش کتاب بزرگسال نشر پیدایش است. این کتاب اولین اثر منتشر شده از مهدی اسدزاده است که در بخش داستان کوتاه هشتمین دوره جایزه‌ی ادبی جلال آل‌احمد، شایسته تقدیر شد.

کتاب آیا بچه‌های خزانه رستگار می‌شوند؟ مجموعه ۸ داستان کوتاه است که هریک از داستان‌ها، فضا و پرداختی متفاوت از هم دارند. اما موضوع مشترک همه‌ی این داستان‌ها بیان دغدغه‌های انسان معاصر است.

عنوان داستان‌های این کتاب عبارتند از: «حکایت سوختن سرو به…»، «جزر و مرگ»، «کارگاه آرزوبافی»، «یعنی همه زن‌ها…»، «غغغییییزززژژت‌ت‌تخخ»، «شب باشکوه شاپور درفشی»، «آیا بچه‌های خزانه رستگار می‌شوند؟» و «طلوع کن لعنتی بجنب».

«آیا بچه‌های خزانه رستگار می‌شوند» – داستانی که عنوان کتاب از نام آن برگرفته شده – در بیست دقیقه‌ی متوالی به وقایع و حوادث پانزده نقطه‌ی مختلف شهر تهران می‌پردازد. از دیالوگ‌های جوانانی نئشه در بام تهران شروع می‌شود؛ در بندهای جداگانه به سراغ مردی در حال خیانت به همسر، یک مادر شهید، مردی دیوانه، زنی بیمار، دختری دلربا و… در نقاط مختلف تهران می‌رود و موقعیت و وضعیت آنها را به تصویر می‌کشد. سپس دوباره به جوانان ابتدای داستان پرداخته می‌شود‌ تا به این ترتیب پازلی از تهران امروز به تصویر کشیده شود.

گزیده‌ای از کتاب آیا بچه‌های خزانه رستگار می‌شوند؟

بیرون نزنم و ننشینم روی بادبُر، چه کار کنم؟ جان امشبم را کجا بکنم؟ حالا که دیگر نمی‌شود تا خروس‌خوان صبح چپید توی کانکس و ختم خلیفه‌خلیفه گرفت. چقدر آدم زل بزند به این حلبی دیوارها که زیر نور، ده‌تای النگوی ارمنی‌ها برق می‌زند؟ چقدر خدا خدا کنم که خورشید زودتر در بیاید؟ لامپ رادیو هم که عدل این وسط زرتش قمصور شد لاکردار. باید زد بیرون. باید سیگار کشید. باید زد بیرون. دیوانه شدن که شاخ و دم ندارد. دیر بجنبی همین دلتنگی خرخره‌ات را می‌جود. عقلت را شوهر می‌دهد. آن‌قدر بال‌بال می‌زنی و دندان قروچه می‌کنی که جان از کجایت در برود. که چه؟ که زورت نرسیده جلویش قد علم کنی و روز به روز دارد دیوارش بلند‌تر می‌شود. که همین امروز و فرداست که دیوارش روی سرت هوار شود. که این یک تکه‌آهن بی‌مصرف با آن دسته سفیدش شده استخوان لای زخم. شده سوزن روی تاول.

گروه سنی

بزرگسال

قطع

رقعی

نوع جلد

شومیز

سال چاپ

1396 چاپ سوم

تعداد صفحه

196

شابک

978-600-296-098-6

نویسنده

مهدی اسدزاده

ناشر

انتشارات پیدایش

از مجموعه‌‌ی

مجموعه داستان بزرگسال

1 نظر ثبت شده برای آیا بچه‌های خزانه رستگار می‌شوند؟

  1. صمد رهبریار

    کتاب خوب و روانی است ولی در شروع داستان ها فضا طوری روایت می شود که خواننده یهو وارد دل ماجرایی می شود که چند صفحه ای طول می کشد تا با سیر حوادث و شخصیت های داستان آشنا شود. به نظرم نوعی شتاب زدگی و هیجان در داستان ها به چشم می خورد. کتاب زبان عامیانه و جالبی دارد که تا اتمام داستان های پایانی با نوع روایتی که نویسنده به کار می برد و جنس نوشته هایش بیشتر آشنا خواهید شد. همچنین داستان ها حال و هوای پویایی دارد و می تواند چند ساعتی شما را سرگرم کند. امیدوارم با خواندنش لذت کافی را ببرید. کتاب شاهکاری محسوب نمی شود ولی برای جلسات ابتدایی کتابخوانی و گروه های معمولی پیشنهاد می شود. و البته با مطالعه کتاب کلی اصطلاح عامیانه یاد خواهید گرفت.

ثبت یک نقد جدید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیشنهادهای شگفت انگیز