اگر از کتابخوانهای حرفهای بپرسید که کتاب خواندن را از کجا شروع کردهاند، احتمالا یک لیست بلندبالا از انواع کتابها در اختیارتان میگذارند. نکته جالب این که بسیاری از این کتابها در ژانر ماجراجویی یا ژانر کارآگاهی هستند.
البته این فقط حرف ما هم نیست؛ سری به مصاحبههای نویسندگان بزرگ یا منتقدین کتاب بزنید، تا متوجه بشوید انتخاب کتاب نوجوان خوب چطور میتواند مسیر کتابخوانی یا حتی نگاه یک نوجوان و جوان را به زندگی عوض کند.
اگر هنوز باورتان نشده است و دارید به این جملهها با دیده شک نگاه میکنید، خب نگاهی به آمار مخاطبان برنامههای تلویزیونی بیندازید. برنامههایی که در یکی از ژانرهای کارآگاهی یا ژانر ماجراجویی طراحی شدند؛ معمولا مخاطب بالایی دارند. مثال خیلی واضح این ماجرا هم مجموعه شرلوک هلمز است.
اما اوضاع از روز اول آنچنان بر وفق مراد نویسندگان ژانر کارآگاهی و ماجراجویی نبود؛ حالا اگر دوست دارید بدانید چرا کتابهای ماجراجویی انقدر جذاب هستند یا اصلا چرا این کتابها تا اینحد طرفدار دارند، همراه این مطلب نشر پیدایش باشید تا در انتها هم با یکی دو کتاب نوجوان ژانر کارآگاهی و ماجراجویی آشنا شوید.
چرا کتابهای ماجراجویی و ژانر کارآگاهی انتخاب خوبی هستند؟
- اولین دلیل ما شروع تند و سریع این کتابهاست. در واقع در کتابهای کلاسیک بعد از چندین فصل توصیف، اتفاق اصلی شروع میشود. درحالیکه در کتابهای ماجراجویی یا کارآگاهی همان اول ماجرا، نویسنده ضربه اصلی را میزند و درنتیجه سلولهای خاکستری مخاطب برای کشف رمز روشن میشوند. این موضوع باعث میشود که مخاطب نتواند بهراحتی کتاب را زمین بگذارد و درنتیجه عادت به مطالعه در همهجا و همهوقت، خیلی زود در نوجوانها شکل میگیرد.
- در بسیاری از کتابهای ماجراجویی و کارآگاهی، فقط یک راه ساده برای حل کردن مشکلات وجود ندارد. درواقع کارآگاه یا گروه قهرمان ما سعی میکند راههای مختلف را ارزیابی کند. و پازل معما را از جهتهای مختلف بررسی کند. این موضوع باعث میشود مخاطب هم بهتدریج به مشکلات از زاویههای مختلفی نگاه کرده و دیگر به یکراه سرراست و ساده برای تمام کردن مشکلات روزمرهاش راضی نباشد و ماشین خلاقیتش را همیشه روشن نگهدارد.
- رولینگ در یکی از مصاحبههایش میگوید:«داستانها از دل جزییات شکل میگیرند.» و این همان نکتهی نهفته در دل یک داستان ژانر کارآگاهی و ماجراجویانه است. در واقع همین جزییات باعث میشوند که چشم و حواس بچهها هنگام خواندن کتابهای ماجراجویی حسابی تیز شده و تمرکزشان بیشتر بشود. در کنار این ماجرا تمام این داستانها سرشار از لغتهای جدیدی هستند که در زندگی روزمره کمتر با آنها سروکار داریم. این موضوع را کنار اطلاعات جالبی که این کتابها به مخاطب میدهند بگذارید تا متوجه شوید با مطالعه کتابهای ماجراجویی و ژانر کارآگاهی با چه سالاد خوشمزهای برای روح و ذهنتان روبهرو هستید.
میپرسید چه اطلاعاتی؟ اجازه بدهید خیلی سربسته بگوییم که در طول مطالعه یک کتاب نوجوان در ژانر ماجراجویی ممکن است راهی قطب شمال، کوههای آلپ یا حتی یک کهکشان دیگر شوید. یا مثلا اگر قرار است تمام شخصیتها را طی یک طوفان ناپدید بشوند، کلی اطلاعات راجع به سرعت طوفانها و منشا پیدایش آنها به دست بیاورید. میبینید؟ کتابهای ماجراجویی به شکل نامحسوس میتوانند تبدیل به دوستداشتنیترین دائرهالمعارفهای دنیا بشوند و ذهنتان را با اطلاعات جذاب پر کنند.
ژانر کارآگاهی و ذرهبینهایی که جابهجا میشوند
ژانر کارآگاهی از آن ژانرهایی است که تا همین چند سال پیش (منظورمان یک قرن پیش است) کسی زیاد تحویلش نمیگرفت. دلیلش هم این بود که مردم همچنان عاشق صنایع ادبی و آنهمه شکوه و جلال نهفته در دل داستانهای کلاسیک بودند و اصولاً فکر میکردند مطالعه ژانر کارآگاهی وقت تلف کردن است.
اما بهتدریج با ظهور نویسندههایی مثل ادگار آلنپو و سایر دوستانش، مردم متوجه شدند این ژانر حرفهای زیادی برای گفتن دارد. مثلاً به خواننده اجازه میداد تا در مرز واقعیت روزمره و واقعیتی که ممکن نیست با آن روبهرو شود، مثلاً صحنهی یک جنایت، قدم بزند.
یا امکان بررسی موضوعات از زوایای مختلف را به خواننده میداد. تمام این موارد در کنار حس تعلیق زیاد داستان و افزایش حس کنجکاوی مخاطب و ایجاد هیجان در او، باعث شد که این ژانر خیلی زود جای پایش را در بازار کتاب محکم کند.
خب اجازه بدهید چند کتاب جذاب در این ژانر معرفی کنیم:
جنایتی دور از شأن یک بانو
در دنیای ادبیات تعداد کارآگاههای خانم به تعداد انگشتان دست است. شاید گل سرسبد این گروه خانم مارپل خودمان باشد. خانم رابین استیونز یک روز نشسته بود و با خودش گفت: «چرا ما یک آژانس کارآگاهی جذاب دانشآموزی دختران نداریم؟» و اینطوری شد که پای دیزی ولز و هیزل وانگ به دنیای ژانر کارآگاهی باز شد. دیزی و هیزل دو دختر دانشآموز هستند که در یک مدرسه حوالی سالهای 1930 تحصیل میکنند. پروندههای اولیه کارآگاههای ما پروندههای معمولیای هستند. اما وقتی در یکی از کتابها به سراغ سالن مدرسه میرویم و با مقتولی روبهرو میشویم که غیب شده است! (چون اصولاً مقتول درستودرمان باید سرجایش بماند تا بیایند و دورش از آن خطهای گچی بکشند!) داستان به شکل جذابی تغییر میکند و دیگر خواننده میماند و کوهی از آدرنالین خالص که باید پابهپای دیزی و هیزل هضمشان کند.
البته پروندهها همیشه محدود به فضای مدرسه نیستند. و قهرمانهای ما راهی سفرهای دیگر برای کشف قتل هم میشوند.
حالا اگر حرف ما را در تایید این کتاب قبول ندارید اجازه بدهید بگوییم که منتقدان آمازون گفتند این کتاب یک داستان معمایی جذاب به سبک نویسنده مشهور ژانر کارآگاهی یعنی آگاتا کریستی است.
درباره مجموعه جنایتی دور از شان یک بانو بخوانید.
دری که به کجا باز شد
اصولاً این جمله باید سؤالی باشد. یعنی اسم کتاب باید چیزی شبیه به این باشد: «دری که به کجا باز شد؟» آنوقت هم در بخش خلاصه کتاب با خیال راحت میگفتیم این در به یک دنیای دیگر باز میشود و…
اما داستان دری که به کجا باز شد، قرار نیست انقدر راحت و سرراست قابلتعریف باشد. درواقع خانم گاردنر، نویسنده کتاب، تمام تلاشش را کرده است که از دل مجموعهای از حوادث عادی، یک داستان کاملا غیرعادی تبدیل کند. بخشهای عادی داستان شامل این موارد است.
یک پسر به نام ای.جی فلین مشغول گذراندن روزگار به بدترین شکل ممکن است؛ نمرههایش در مدرسه خوب نیست و دوستان دردسرسازی دارد که همیشه درحال روشن کردن آتش در بخشی از دنیا هستند. فلین در نهایت وارد یک دفتر حقوقی میشود تا در آنجا کاری برای خودش دستوپا کند.
اما داستان از کجا غیرعادی میشود؟ وقتی که فلین یک کلید پیدا میکند که روی آن اسم و تاریخ تولدش نوشتهشده است. و حالا با این کلید دری را باز میکند و ناگهان خودش را وسط لندن 1930 میبیند. او اینجا چهکار میکند؟ چطور میخواهد پرونده قتلی را که در لندن 1930 منتظرش است، حل کند؟ و اصلاً اسم و فامیلش روی آن کلید چهکار میکرده است؟
برای پیدا کردن پاسخ این سؤالات میتوانید سری به فروشگاه پیدایش بزنید و کتاب نوجوان دری که به کجا باز شد، نوشته خانم گاردنر را تهیه کنید.
لینک بررسی و خرید کتاب دری که به کجا باز شد.
ژانر ماجراجویی و زیرورو شدن دنیا
ژانر ماجراجویی از آن ژانرهایی است که ردپایش را میتوانید در بیشتر داستانهای جدید ببینید. حالا در یک کتاب نوجوان ژانر ماجراجویی باید منتظر چه چیزهایی باشیم؟
اولین ویژگی اصلی ژانر ماجراجویی قهرمانپردازی است. درواقع در کتابهای ماجراجویی ما یک قهرمان یا یک گروه از قهرمانها داریم که خیلی راحت مشغول زندگی روزمره هستند. اما ازآنجاییکه قرار نیست در زندگی زیادی به کسی خوش بگذرد، یک اتفاق ساده، مثل ارثیه یا یک پیشگویی یا حتی گمشدن دوستان و… سر راه قهرمان ما سبز میشود و حالا دوست ما باید به یک سفر پرپیچوخم برود تا بتواند مأموریتش را انجام بدهد.
معمولاً در انواع داستانهای ماجراجویانه، ما کلی صحنهی پر زدوخورد داریم، قهرمان ما قرار است با چالشهای مختلفی روبهرو بشود و بعد همانطور که دارد یکییکی این موانع را رد میکند، بهتدریج بزرگ میشود و البته مخاطب هم همراه با قهرمان رشد میکند.
اگر بخواهیم دوتا از معروفترین کتابهای نوجوان ژانر ماجراجویی را اسم ببریم شاید بتوانیم به ارباب حلقهها و هری پاتر اشارهکنیم. که در هر دو تا دلتان بخواهد ماجراجویی و داستان وجود دارد.
اما بیایید نگاهی به کتابهای ژانر ماجراجویی انتشارات پیدایش داشته باشیم:
جزیره خودمان
سفر به جزیرهها همیشه جذاب و اسرارآمیز بوده است. از پویانمایی جزیره اسرارآمیز تا همان سریالی که عدهای وسط یک جزیره سقوط کردند.
اما این بار جزیره قصه ما کمی متفاوت است. درواقع خانم نیکولز قهرمانهایش را وسط ماجرایی قرار داده است، مثل این است که آنها وسط یک جزیره گیر افتادند. حالا داستان چیست؟
هالی و برادرهایش، پدر و مادرشان را از دست دادند، آنها ازیکطرف باید برای در کنار هم بودن مبارزه کنند و از طرف دیگر معمای وصیتنامه خاله آیرین را حل کنند تا شاید بخشی از مشکلاتشان حل بشود. این وسط مجبور هستند با مردم عادی هم سروکله بزنند.
حالا چطور میتوانند از پس تمام این مشکلات بربیایند؟ اصلاً هالی، که قهرمان اصلی داستان است چه گذشتهای داشته است که حالا ما با خیال راحت پای روایتش از زندگی جدیدش و ماجراجویانهاش بنشینیم؟
دوست دارید جواب تمام این سالها را پیدا کنید؟ خب کتاب جزیره خودمان بهعنوان یک کتاب نوجوان در ژانر ماجراجویی در کتابفروشی نشر پیدایش منتظرتان است.
برای خرید کتاب جزیره خودمان کلیک کنید.
این دختر نامرئی نیست
اگر فکر کردید با یک داستان از ابرقهرمانی که نامرئی میشود و بعد دوباره به زندگی عادی برمیگردد، روبهرو هستید؛ باید بگوییم سخت در اشتباهید. داستان ما راجع به دختر نابینایی به نام لورت پیک است. پدر لورت یک نویسنده است که برای تحقیق عازم نیویورک میشود. اما سفر رفتن همانا و ناپدید شدن پدر هم همانا.
حالا لورت که به لطف آموزشهای پدرش یک دختر باهوش و بااستعداد است و میتواند به راحتی سرنخها را دنبال کند، همراه برادرش بنجامین راهی نیویورک میشود تا پرده از ماجرای مرموز ناپدید شدن پدرش بردارد. ماجرایی که هرقدر جلوتر میرود مثل یک هزارتوی عجیب تاریکتر و پیچیدهتر میشود.
نویسندهی کتاب یعنی آقای سجویک، یک نویسنده کتاب نوجوان انگلیسی است که عاشق نوشتن کتابهای ماجراجویی است و در کتابهایش همیشه ردپای معماها، داستانهای تاریخی و ماجراهای رازآلود کنار هم قرار گرفتند. و میتوانند لحظات جذابی را برای خواننده رقم بزنند.
برای امتحان این ماجرا کافی است با یک کلیک به سراغش صفحه فروشگاه نشر پیدایش بروید.
لینک بررسی و خرید کتاب این دختر نامرئی نیست.
کتابهای ماجراجویی و قطاری که سرعتش را کم نمیکند.
مطالعه کتابهای ماجراجویی مثل سوار شن به یک ترن هوایی پرسرعت است؛ شما بلیت میخرید، سوار ترن میشوید و بعد از پمپاژ سریع آدرنالین در رگهایتان لذت میبرید و بعد در یک لحظه خاص، همان موقعی که ترن به اندازه یکچشم به هم زدن روی قله میایستد تا بعد سقوط هیجانانگیزش را شروع کند، فرصت دارید تا به همهچیز از بالا و از یک زاویه خاص و منحصربهفرد خودتان نگاه کنید.
این فرصت تازه از آن فرصتهایی است که با خودتان میگویید به دردسرش میارزید. از آن تجربههای نابی که حیف است خودتان را از آن محروم کنید.