بیا قبول کنیم که هرکداممان یک شکلی هستیم. مثلا من خودم دوستهایی دارم که تمام روز را خواب هستند، بعضیهایشان هم برعکس تمام روز را دنبال نخود سیاه میگردند. بعضیهایشان روی دستهایشان راه میروند، بعضیهایشان هم اصلا وجود ندارند و فقط در مغز من مدام حرف میزنند. میدانم دوروبر تو هم از این آدمها و دوستها زیاد است. درواقع میدانم تو هم که این خطها را میخوانی خودت یک شکلی هستی. یک شکل عجیب و غریب که با همه فرق دارد. درست مثل من!
برای همین تصمیم گرفتیم که برای تمام عجیب و غریبهایی مثل خودمان و تو یک پرونده درست کنیم. یک پرونده جنایی که در آن به شما عجیب و غریبهای دوست داشتنی پیشنهاد میدهیم که بر اساس ذائقهتان چه کتابی را بخوانید.
بامعرفتها بخوانند…
من کتابهای زیادی را بازنویسی کردهام. مثنوی مولوی( درچهارجلد)، گلستان و بوستان سعدی و هفت اورنگ جامی.
ولی میخواهم درگوشی، حرفی را به نوجوانها بگویم. حرفی که دلم نمیخواهد بزرگترها بشنوند: من اصل مثنوی را بیشتر از بازنویسی آن دوست دارم؛ ولی بازنویسی هفت اورنگ را بیشتر از اصل آن دوست دارم. چرا؟ میگویم ولی از من نشنیده بگیرید!
حقیقت این است که مولوی آدم زیرکی است. او حتی در شعرهایش هم قصه گفته و در عین حال اصول قصهنویسی را هم رعایت کرده. برای همین بازنویسی قصههای او چندان سخت نیست. فقط فهمش سخت است که من فهمیدم و آنها را بازنویسی کردم.
ولی جامی اصول قصه را خوب نمیشناخته. شعرهایش هم خیلی به دلم نچسبید. برای همین، من قصههای او را بازنویسی نکردم؛ بلکه بازآفرینی کردم، قصه کردم، امروزی کردم. برای همین است که آن را از اصل هفت اورنگ، بیشتر دوست دارم.
حالا خود دانید. مثنوی یا هفت اورنگ؟ به من مربوط نیست که کدامش را برای خواندن انتخاب کنید! هرکدام را انتخاب کنید، خوشحالم کردهاید… ولی خواهش میکنم حرفهای مرا برای بزرگترها بازگو نکنید؛ دعوایم میکنند و من در این سن حوصله دعوا با بزرگترها را ندارم!
دوست شما، جعفر ابراهیمی (شاهد)
برای خرید کتاب مثنوی معنوی کلیک کنید.
نترسها بخوانند…
فکر کنید یک روز صبح از خواب بیدار شوید و ببینید در جای دیگری هستید. همان رختخواب و ملافه خودتان، همان بازیها، کیف، کتاب و میز خودتان؛ اما در خانه دیگری باشید. درست مثل اینکه کسی نیمهشب برای شما اسبابکشی کرده باشد و وسایلتان را به جای دیگری منتقل کرده باشد!
این ماجرای «لوک واتسون» قهرمانِ مجموعه سیزده جلدی خیابان جیغ است. لوک از دنیای واقعی عبور کرده بود و حالا شهروندِ جدیدِ خیابان جیغ بود: خیابانی پراز جنازه و شبح و خون آشام و زامبی و مومیاییِ مصری.
نویسنده خیابان جیغ میگوید: «گاهی ماجراها به جایی میرسید که برای خودم هم ترسناک میشد و سعی میکردم نترسم!»
مترجم هم که همیشه از خون و مرده و قبرستان وحشت دارد نزدیک بود از ترس بمیرد اما …
گویا خوانندههای نوجوانِ خیابان جیغ از نسلِ نویسنده و مترجم شجاعترند و از مرده نمیترسند چون میخکوبِ ماجراهای پیدرپی و شگفتانگیز کتاب شدهاند و یک نفس، با سرعت نور، ماجراهای سیزده جلدیِ خیابان جیغ را دنبال میکنند.
دوست شما، سرور کتبی
برای تهیه مجموعه کتابهای خیابان جیغ کلیک کنید.
هفتخطها بخوانند…
یکوقت فکر بد نکنید! اول از همه بگویم که من افراد «هفتخط» را نترس، پرانرژی، شیطان، ماجراجو، کنجکاو، باانگیزه و … معنی میکنم.
یک «هفتخط» کتابی میخواهد که از سطر اول تا آخرش هیجان، معما، تحرک و شگفتی باشد. پر از اتفاقهای کوچک و بزرگ باشد. دیالوگهایش جذاب و شیطنتآمیز باشند. صحنههایش گاهی لرزه به اندامش بیندازند، گاهی دلش را بسوزانند و گاهی دلش را خنک کنند. سؤالهای تازهای را برایش مطرح کند و یا به بعضی سؤالها و چراهایش جواب بدهد.
خانم الی کنن از این نوع کتابها زیاد دارد و مجموعۀ جانور، پیامک عوضی و بازداشتگاه متروک جزء اولین و بهترین کتابهای این نویسنده هستند. کتابهایی که حرفهای حسابی برای گفتن دارند و از زبان این نسل داد میزنند: «مرا هم ببینید! به حرفها و درد دلهایم گوش بدهید. به خواستههایم توجه کنید و بدانید که همیشه هم حق با بزرگترها نیست. اگر آنقدر بزرگ شدهام که غذایم را خودم بخورم و تنها به مدرسه بروم، معنیاش این نیست که دیگر پدر و مادر نمیخواهم و میتوانید به حال خودم رهایم کنید. امروز دیگر لازم نیست دستم را بگیرید، اما باید دوستم باشید، دوستم بدارید و حمایتم کنید. وگرنه…؟»
دوست شما، شهره نورصالحی
برای تهیه کتاب پیامک عوضی کلیک کنید.
رمانتیکها بخوانند…
اگر قرار باشد من طبق نظر شخصی خودم یک کتاب را از بین مجموعهشعرهای انتشارات پیدایش به شما پیشنهاد بدهم احتمالا دلم برای تو تنگ است را انتخاب میکنم.
بهخاطر اسم قشنگ و صمیمیاش؟ نه، نه فقط بهخاطر این!
بهخاطر زبان ساده، روان و امروزی شعرهایش؟ نه، نه فقط بهخاطر این!
بهخاطر نگاه امیدوارانه و دوستانهی شاعر به دنیا و زندگی؟ نه، نه فقط بهخاطر این!
بهخاطر حس رهایی و آزادی که بعد از خواندن شعرها به آدم دست میدهد؟ نه، نه فقط بهخاطر این!
بهخاطر تصویرهای متفاوتی که برای شعرها کشیده شده؟ نه، نه فقط بهخاطر این!
بهخاطر کشفهای شاعرانه و حسهای لطیف شعرها؟ نه، نه فقط بهخاطر این!
بهخاطر اینکه اندیشهی شاعر در شعرهای مختلف در نهایت هماهنگ است، با هم جور درمیآید و مدام رنگ عوض نمیکند؟ نه…
گرچه هر کدام از این دلایل میتوانند انگیزهی کافی برای خواندن یک مجموعهشعر باشند، اما پیشنهاد من برای خواندن دلم برای تو تنگ است بهخاطر مجموع این دلایل است که این مجموعهشعر را برای نوجوانان (و بهخصوص دختر خانمها) خواندنی و جذاب میکند.
دوست شما؛ عباس تربن