هر کسی به فراخور حال و احوال خویش، اوقات فراغتش را به نحوی سپری میکند. برخی از ما عادت به مطالعه داریم، این مطالعه میتواند طیف وسیعی از خواندنیها را در بر بگیرد؛ کتاب تاریخی، داستان، شعر، درسی و بسیاری دیگر.برخی از ما عادت به گذران وقت آزادمان با خانواده یا دوستان داریم؛ دورهمی، شرکت در شبنشینی، گردش و تفریح و بسیاری از موارد مشابه. برخی نیز، عادت به دیدن فیلم، یا سریال داریم؛ فیلمهای مهیج، سریالهای اسرارآمیز یا فانتزی و موارد مشابه دیگر. بطور کلی، هرکسی به فراخور فرهنگ و وضعیتی که دارد، به انجام یکی از این قبیل تفریحات، علاقمند است.
اما گذراندن اوقات فراغت مشخصا فقط محدود به مثالهای فوق نمیشود و طیف بسیار وسیعی از فعالیتهای ذهنی، جسمی، بدنی و غیره را در برمیگیرد. برخی اما اوقات فراغتشان را به نحو بسیار خاصی سپری میکنند. روشی بسیار بدیع که به قول معروف در قوطی هیچ عطاری نمونه آن پیدا نمیشود و گاهی اوقات این قبیل تفریحات، جنبه خاصی بخود میگیرد که عموما در فرهنگ جرمشناسی به آن قتلعام، یا قتلهای سریالی اطلاق میشود!
قتلهای سریالی عموما به نوعی از سلسله جنایات مشابه یکدیگر گفته میشود که توسط یک شخص برنامهریزی شده و عموما توسط خود همان بزرگوار نیز اجرا میشود. البته در تاریخ جرمشناسی بزرگواران بسیاری بودهاند که تفریحات سالم خود را به کمک یک، یا دو نفر اهل دل! انجام میدادند اما تعدادشان بسیار محدود است و مشخصا لازم به ذکر نیست که این قبیل تفریحات سالم، یک مقداری از نظر جامعه عجیب غریب و غیرقابل پذیرش است. بنابراین پیدا کردن شریک، و اعتماد کردن به او یک مقداری در این موارد خاص، سخت و دشوار است!
قتلهای سریالی عموما از پیشینه یا دلیل خاصی پیروی میکنند؛ خشم نسبت به جامعه، نفرت از یک جنس خاص، جنون، کسالت، سرعت اینترنت کم و یا همسایه پرسروصدایی که با خواهش و تمنا صدای ضبط صوتش را کم نمیکند یا مثلا، دزدگیر ماشیناش را نصفهشب در پارکینگ، خاموش نمیکند. اما چطور باید تشخیص داد که یک قتل، سریالی است یا نیست؟
عموما قاتلین در محل جنایت هیچ سرنخی از خود بجا نمیگذارند، مثل فیلمها و سریالها هم کارآگاه ابلهی که هیچکس به او اعتماد ندارد از ناکجا آباد سروکلهاش پیدا نمیشود و از هوا، سرنخ بیرون نمیکشد و همه انگشت حیرت به دهان گزیده، به او خیره نمیمانند. قاتلین سریالی عموما کمترین علاقهای به دستگیر شدن ندارند، چون اصولا روش و علتشان لو میرود و یک جورهایی عملکردشان زیر سئوال میرود یا اگر بخواهیم دقیقتر اشاره کنیم، ریا میشود و عموم این بزرگواران، بههیچ عنوان اهل ریا و تظاهر نیستند!
خواننده گرانقدر شاید با خودش فکر کند من زیادی از مطلب اصلی دور شدهام، یا شاید کمترین اطلاعی در خصوص کتابی که خودم ترجمه کردهام ندارم و بقولی آسمان ریسمان بهم میبافم، خیر، من نهایت تلاشم را بکار بستم تا مقدمهای خیلی کوتاه در خصوص کتاب بنویسم و بعد به سرعت سر اصل مطلب بروم اما خوب… موضوع این معرفی کتاب به قتلهای سریالی مربوط میشود و من هم به شخصه یکجورهایی وقتی بحث قتل سریالی به میان میآید، عنان اختیار از دست میدهم و بیوقفه، در موردش حرف میزنم!
جدیدترین ایدههای ارتکاب قتلهای سریالی
اما ارتباط تفریح، اوقات فراغت، سرگرمی و قتلهای سریالی به معرفی کتابی که در نظر دارم چیست؟
ماجرای کتاب برگرفته از یکی از ماجراهای مشهور هرکول پوآرو، یعنی قتلهای سریالی بر اساس حروف الفباست؛ داستان کوتاهی از آگاتا کریستی در خصوص قاتل سریالی مرموزی که قربانیان خود را از میان افرادی انتخاب میکرد که ابتدای نام و نامخانوادگیشان، از حروف مشابهی تشکیل شده بود. حالا ارتباط این قتلها به اوقات فراغت چیست؟ همانطور که قبلا هم گفتم بالاخره هرکس روشی برای گذران اوقات فراغتش دارد و حالا بزرگواری که در این کتاب دست به جنایت میزند هم به اینصورت اوقات فراغتش را سپری میکند؛ قربانیانی را انتخاب میکند که ابتدای نام و نامخانوادگی مشابهی دارند و اگر بخواهیم منصف باشیم، ابدا کار راحت و مفرحی هم نیست!
ماجرای کتاب برگرفته از داستان آگاتا کریستی، اما نه عینا مشابه آن است. عنوان کتاب یعنی پرونده قتلهای زنجیرهای BB لسانجلس، به یکی از شناخته شدهترین نقشهای منفی مانگای دفترچه مرگ اشاره میکند، شخصیتی که در طول داستان اندک اندک با او و نقشی که در روند ماجرا دارد آشنا میشویم.
داستان در شهر لسانجلس میگذرد و به وقایع پیش از ماجرای اصلی دفترچه مرگ میپردازد.
کارآگاه مشهور و مرموز L، بطور ناگهانی با میسورا، کارآگاه سازمان FBI که به مرخصی اجباری فرستاده شده تماس میگیرد و از او میخواهد که در روند حل پرونده قتلهایی که کمترین سرنخی از چگونگی وقوع، یا عامل جنایت در آنها وجود ندارد، به او کمک کند. اما میسورا نه مانند هر دستیار دیگری، که در حقیقت چشم و گوش L در محل جنایت است زیرا او کمترین علاقهای به ترک محل امن خودش و حضور در محل جنایت، ندارد!
داستان در ابتدا شاید قدری پیچیده بنظر برسد، اما نویسنده بخوبی تمامی معماها و اسرار ماجرا را با کمک میسورا و دستیار مرموزی که در محل جنایت اول با او روبرو میشود برای خواننده برملا میسازد و در کنار داستان اصلی، اشاراتی هرچند جزئی به ماجرای L و کسی که احتمالا در این جنایات دست دارد نیز، میپردازد.
ماجرای کتاب پیش از وقوع ماجرای اصلی مانگا یعنی حضور شینیگامیها به وقوع میپیوندد برای همین خواننده، بههیچ عنوان احساس لو رفتن ماجرا یا بقولی اسپویل شدن آن را نخواهد کرد و اگر تا این لحظه، هیچوقت نه مانگای دفترچه مرگ و نه انیمه، یا فیلمها و سریالهای مربوط به آن را ندیده باشید، با خواندن کتاب بقولی مزه داستان نخواهد پرید!
کتاب در واقع یکی از فنفیکشنهای استادانهای است که توسط نویسنده مشهوری بنام نیشیو ایشین (西尾 維新) نوشته شده و بنوعی اسپینآف، یا حتی میشود اینطور گفت که پیشزمینهای خلاصه نگاری شده از ماجرای اصلی مانگا را برای خواننده، روایت میکند.
دفتر مرگ یا دفترچه مرگ (デスノート) مجموعه مانگای ژاپنی به قلم تسوگومی اوبا و طراحی تاکهشی اوباتاست که اولینبار، بین سالهای ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۶ در هفتهنامه شوننجامپ به چاپ رسید و با اختصاص دادن میزان فروش بالغ بر ۲۶.۵ نسخه، در رده پرفروشترین و محبوبترین مانگاهای ژاپنی قرار گرفت. دفترچه مرگ در سال ۲۰۰۷ جایزه بهترین مجموعه تلویزیونی را از آن خود کرد و همزمان در نمایشگاه کتاب فرانکفورت همان سال، برنده جایزه بهترین مانگای بینالمللی شد.
از دفترچه مرگ تاکنون سریال، انیمه و چندین فیلم سینمایی لایواکشن (آمریکا/ژاپن) تولید شده و در حوزه ادبیات نیز، در ژاپن و هم در کشورهای دیگر، منبع الهام بسیاری آثار ادبی کوتاه و بلند از نویسندگان بسیاری بوده است.