وینی نامرئی از مجموعهی قصههای دبستانی به قلم جین نیمو برای کودکان منتشر شده است.
کتاب های این مجموعه به کودکان نوآموز و نوخوان فرصت میدهد که علاوه بر تقویت توانایی خواندن، اوقات سرگرمکنندهای داشته باشند. قصههایی مناسب برای کودکان دبستانی که در طی آنها با ماجراجوییهای جالب و خندهداری روبرو میشوند. مهشید مجتهدزاده، مترجم خوب ادبیات کودک، این کتاب را به زبان شیرین فارسی ترجمه کرده است.
وینی نامرئی داستان زاک است که از هیچچیز نمیترسد، اما همه از او میترسند. او همیشه رُز و بچههای دیگر را توی مدرسه دست میاندازد. خوشبختانه، دایی وینی یكی دو كلك شعبدهبازی میداند. آیا او میتواند برای مشكل رز و دوستانش راهحل سحرآمیزی پیدا كند؟ بهزودی، با كمك یك موش صحرایی كوچولو، رز آماده میشود كه درسی به زاك بدهد كه هرگز فراموش نكند…
گزیدهای از کتاب وینی نامرئی
«رز» برای رفتن به مدرسه آماده میشد که دایی «وینی» آمد. دایی وینی روی یک ساختمان در همان نزدیکیها کار میکرد و بیشتر وقتها برای نوشیدن یک فنجان چای به خانهی آنها میآمد. رز به قدری اوقات تلخ بود که به داییاش سلام نکرد. کتابهایش را با زور توی کیف مدرسه جا داد و بعد آن را روی میز آشپزخانه انداخت.
دایی وینی پرسید: «رز، چه خبر شده؟»
رز آه بلندی کشید.
– امروز باید دربارهی کتابم صحبت کنم، اما آن را نخواندهام. اسم کتاب «توفان دریایی» است. کتاب خیلی بیخودی است. من کتابی را که روی جلدش عکس یک موجود فضایی بود، میخواستم، اما «زاک اسمیت» آن را از دستم قاپید. زاک خیلی قلدر است. همیشه وقتی توی کلاس بلند میشوم و صحبت میکنم، با صدای بلند میخندد.
دایی وینی نشست.
– اوهوم…
چانهاش را مالید و متفکرانه به رز نگاه کرد. دایی وینی مردی قدبلند بود با موهای بودر و یک دماغ دراز. او معمار بود، اما رز فکر میکرد بیشتر شبیه یک جادوگر است. دایی وینی گفت: «قلدرها معمولا از یک چیزی میترسند.»
رز گفت: «زاک، نه»
– مطمئنی؟ خوب فکر کن!
نظر خوانندگان
هنوز هیچ نظری درباره این کتاب ثبت نشده است.