هفت دختر هفت پسر عنوان رمانی نوشته باربارا کهن و بهیه لاوجوی است. نشر پیدایش رمان هفت دختر هفت پسر را با ترجمه حسین ابراهیمی (الوند) از دستهی رمان نوجوان منتشر کرده است.
رمانی براساس قصهای عامیانه که در قرن پنجم هجری در منطقه میانرودان (بینالنهرین) و عراق امروزی گفته میشده و تا به امروز سینه به سینه نقل شده است.
داستان سفری شگفتانگیز و عشاقی پرشور. داستان دختری از میان هفت دختر، که برای نجات خانوادهاش لباس پسرانه به تن کرده و رخت سفر بر تن میکند. دختری که برخلاف تصور جامعه باهوش و توانمند است و میخواهد خانوادهاش را نجات بدهد.
فصل اول این کتاب از زبان پوران شروع میشود. فصل دوم را امیرزادهای به نام «محمود» ادامه میدهد و فصل سوم را دوباره پوران، قهرمان رمان تعریف میکند. با این همه هیچ انفصالی در بیان ماجراهای کتاب به وجود نمیآید.
از پشت کتاب هفت دختر هفت پسر
پوران یکی از هفت خواهری است که برای نجات خانواده از فقر در لباسی پسرانه راهی سفری طولانی میشود؛ سفری پر رمز و راز و پر از شگفتی. در این سفر با محمود همراه میشود و این همراهی، این سفر را جذابتر و پررازتر میکند. این رمان بر اساس داستانی عامیانه که از قرن پنجم هجری قمری در میان مردم عراق و منطقه میانرودان (بین النهرین) دهان به دهان نقل مبشد، نوشته شده است.
گزیدهای از کتاب هفت دختر هفت پسر
من پوران چهارمين دختر از هفت دختر مالك و مادر گراميم زبيده هستم. به پدرم لقب ابوالبنات -پدر دختران- كه لقب غرورآميزی نيست را داده بودند. خداوند مصلحت نديده بود تا پسر يا پسرانی به او اعطا كند و آنچه بعدها بر سر ما آمد از همين جا ناشی ميشد. آه فرزندانم! مشيت الهی خارج از درك و فهم بشری است. آنچه به تصور ما رحمت است! ای بسا زحمت و آنچه به تصور ما زحمت است ای بسا رحمت باشد.
شینا –
داستان خیلی قشنگ و جالبی داره . بهترین داستانی بوده که تا الان خوندم
پیشنهاد میکنم حتما بخونید 🙂
پیدایش –
چه عالی! خوشحالیم که از این کتاب خوشت اومده شیناجان.