خانهای روی آب رمانی است اثر پت هاتچینز که برای کودکان گروه سنی 8+ سال نوشته شده است. چیستا یثربی، نویسنده و مترجم نامآشنا، نیز آن را به زبان شیرین فارسی ترجمه کرده است.
در خانه ای روی آب، یک شب آنقدر باران بارید كه هیچكس صدای نالههای مادر بزرگ را به خاطر شكم دردش نشنید و هیچكس نشنید كه مادر بزرگ از تختش پایین افتاد. صدای رعد و برق آنقدر بلند بود كه هیچكس نفهمید كه خانه روی آب افتاده است.
این کتاب را نشر پیدایش در دستهی رمان کودک منتشر کرده است. این مجموعه علاوه بر سرگرم کردن کودک، او را با شخصیتهای، خویها و وضعیتهای متفاوت و متنوعی آشنا میکند.
گزیدهای از کتاب خانه ای روی آب
از وقتی که مادربزرگ به لندن رسید، هر روز باران میبارید. نه از آن بارانهایی که بارانیتان را خیس میکند و یا روی چترتان، تلپ تلپ صدا میکند، البته اگر چتری داشته باشید، نه اینکه مثل مادربزرگ آن را در اتوبوس جا گذاشته باشید.
این باران، از آن بارانهایی بود که چکمههایتان را پر از آب میکند و موهایتان را به هم میچسباند. به خصوص اگر موهایتان مثل موهای مادربزرگ،فرفری باشد.
هوا طوری بود که حتی نمیشد سگی را برای گردش بیرون برد، البته اگر به سگها علاقهمند باشید. نه اینکه مثل مادربزرگ از آنها بدتان بیاید.
مادربزرگ آه عمیقی کشید و در حالی که از پنجره، بیرون را نگاه میکرد، گفت: «فکرش را بکن! اگر قوزک پایم نشکسته بود، الان به جای اینکه اینجا بنشینم و به این باران وحشتناک نگاه کنم، توی قایق روی دریا بودم و داشتم از هوای آفتابی جنوب لذت میبردم. این قوزک پایم هم چه وقتی برای شکستن گیر آورد!»
مادر داشت با یک شانه، موهای فرفری مادربزرگ را مرتب میکرد. مادربزرگ ادامه داد: «و اگر بتی احمق، آن همه کف صابون را روی زمین نریخته بود، من سر نمیخوردم. منظورم این است که… خب البته میدانم که کف اتاق باید تمیز باشد. ولی این دختر که به حرف من گوش نمیدهد!»
نظر خوانندگان
هنوز هیچ نظری درباره این کتاب ثبت نشده است.