بوس بابابزرگ مجموعهای از قصههای کودکانه نوشته جعفر ابراهیمی (شاهد) است. جعفر ابراهیمی نویسنده و شاعر کودک و نوجوان است که متخلص به «شاهد» است. نمونههایی از آثار او را در کتاب فارسی دبستان خواندهایم که مشهورترین و به یاد ماندنیترین این آثار، شعر معروف «خوشا به حالت ای روستایی / چه شاد و خرم، چه باصفایی» است.
نشر پیدایش کتاب بوس بابابزرگ را از مجموعه شیرینتر از قند برای کودکان منتشر کرده است. مجموعهای از قصههای کوتاه دربارهی بازیها و ارتباط عمیق کودک با پدربزرگش که برای بیشتر بچهها آشناست.
فائزه تقیزاده نیز تصویرگریهای زیبای بوس بابابزرگ را انجام داده است تا کودکان هنگام خواندن این کتاب، از دیدن تصاویر آن لذت ببرند و ارتباط بیشتری با کتاب برقرار کنند.
گزیدهای از کتاب بوس بابابزرگ
عینک بابابزرگ
بابابزرگ یک عینک دارد.
عینک بابابزرگ، همه چیز را بزرگ نشان میدهد.
یک بار یواشکی عینک بابابزرگ را برداشتم و به چشمم زدم.
دیدم همه چیز خیلی بزرگ است، حتی ناخن انگشتهایم!
رفتم و از بابابزرگ پرسیدم: «چرا عینک شما همه چیز را بزرگ نشان میدهد؟»
بابابزرگ با خنده گفت: «چون من بابابزرگم! برای همین عینکم همه چیز را بزرگ نشان میدهد.»
پرسیدم: «پس مرا هم با عینک، بزرگ میبینید؟»
بابابزرگ مرا بوسید و گفت: «نه، تو را به اندازهی خودت میبینم. چون تو دختر کوچک منی. چه با عینک، چه بی عینک!»
نظر خوانندگان
هنوز هیچ نظری درباره این کتاب ثبت نشده است.