رژه‌ی اشباح

رمان رژه‌ی اشباح از مجموعه رمان‌های راحت‌خوان نوشته کاترین تَنکوئری با ترجمه فرانک معنوی‌امین توسط نشر پیدایش منتشر شد.

درباره مجموعه راحت‌خوان باید بدانیم که: اگر «آنیمه» (انیمیشن ژاپنی) و «مانگا» (کمیک ژاپنی)‌ را دو رأس یک مثلث فرض کنیم، رأس سوم آن رمان راحت‌خوان (light novel) است. این رمان‌ها می‌تواند هر ژانر و مضمونی داشته باشد و ممکن است مناسب کودک یا بزرگسال باشد. ولی به‌هرحال به نوعی باید به فلسفه و اخلاقیات بپردازد، بی‌آنکه از سادگی و روانی متن بکاهد و درگیر صنایع ادبی و تمثیل و تشبیهات پیچیده شود. رمان راحت‌خوان به‌هرحال باید مطالعه‌اش برای خواننده راحت باشد.

رمان رژه‌ی اشباح، داستان دختر ۱۳ ساله‌ای به نام ساکی یاماتو است. تعطیلات تابستانی دارد فرا می‌رسد و آخرین کاری که ساکی برای تعطیلات می‌خواهد انجام دهد، رفتن به خانه مادربزرگش در حومه‌ی شهر و شرکت در مراسم‌های سنتی و خسته‌کننده‌ی ژاپنی است. او به ناچار به این تعطیلات کسل‌کننده می‌رود ولی در آنجا ماجراهای عجیبی برایش رخ می‌دهد. ساکی گرفتار نفرین اشباح می‌شود و تنها سه شب برای شکستن این نفرین فرصت دارد. او باید به کمک سه شبح محافظ، نفرین باستانی را بشکند و اگر موفق نشود برای همیشه در جهان اشباح اسیر می‌شود. ساکی در این راه، اهمیت خانواده و میراث خود را می‌آموزد و قدردان مادربزرگ و ریشه‌های ژاپنی‌اش می‌شود.

رژه‌ی اشباح یادآور انیمه معروف Spirited Away است که در سال ۲۰۱۱ توسط کارگردان مشهور ژاپنی، هایائو میازاکی ساخته شد.

بخشی از کتاب «رژه‌ی اشباح»:

ساکی به سمت ورودی غار خزید. نور آتش روی دیوارها سوسو می‌زد و غول‌هایی که داخل بودند، داشتند مستانه آواز می‌خواندند و پاهای‌شان را با ریتم آهنگ به زمین می‌کوبیدند. بادگلو می‌دادند و با صدای بلند می‌خندیدند. ساکی قوز کرد و منتظر ماند کمی از شدت فعالیت‌ها کم شود تا به مسیرش ادامه بدهد.

تانوکی در بوته‌های پشت سرش، از دید خارج شده بود. ارواح اشیا به خوبی میان برگ‌ها پنهان شده بوند، همه به‌جز چتر. نوک چتر به اندازه‌ی یک دست از مخفیگاه‌شان بیرون زده بود. تمام امید ساکی به این بود که غول‌ها دید ضعیفی داشته باشند.

به جلو خم شد تا نگاهی به طرح کلی غار بیندازد. سه غول دور آتش ولو شده بودند و لیوان‌های بزرگ نوشیدنی را در دستان گره‌دارشان گرفته بودند. غول آبی بزرگ‌ترین لیوان نوشیدنی را در دست داشت، غول زرد از همه چاق‌تر و غول سبز کچل بود.