چیزی دربارهی جرجی عنوان رمانی نوشتهی لیسا گرف است. این کتاب برندهی جوایز متعدد ادبی شده است: کتاب برگزیدهی نات مگ ایالت کانکتیکات 2011، منتخب جوایز کتاب کودک جرجیا 2009 و 2008 و برگزیدهی خوانندگان جوان سات شاین فلوریدا 2009 و 2008.
نشر پیدایش رمان چیزی دربارهی جرجی را با ترجمه نیلوفر نیکزاد از دستهی رمان نوجوان منتشر کرده است. رمانهای این مجموعه با موضوعات متنوع، خواندنی و پرکشش از نویسندگان و مترجمان مطرح برای آشنایی نوجوانان با ادبیات داستان ایران و جهان انتخاب شدهاند.
از پشت کتاب چیزی دربارهی جرجی
جرجی در واقع متوجه شد دربارهی همهی موجودات یک چیزی وجود دارد: دربارهی سگهای کوچک این است که جرجی متنفر است آنها را گردش ببرد. دربارهی جینی جغله این است که او ترجیح میدهد روی کفشش را خطخطی کند تا به جرجی در تحقیق کمک کند. دربارهی مادربزرگ اندی این است که هر بار جرجی او را میبیند او را میبوسد ولی حتی یک کلمه هم نمیتواند انگلیسی حرف بزند. دربارهی مامان جرجی این است که او بچهای توی شکمش دارد که ممکن است بهزودی قدش از قد جرجی بلندتر شود. چیزی که درباره جرجی وجود دارد… خب چیزی که دربارهی جرجی وجود دارد چیست؟
گزیدهای از کتاب چیزی دربارهی جرجی
جینی از کنار مربی چشمهایش را تنگ کرد. بالاخره از دستش راحت شده بود. دوباره یاد آلیسون افتاد. راستی کجا بود؟ هرچه نگاه کرد پیدایش نکرد. انگار وقتی حواسش نبود، رفته بود. جرجی به رختکن رفت تا لباسهایش را عوض کند. دیگر یک دقیقه هم حوصله نداشت آنجا بماند. به محض اینکه پایش را بیرون گذاشت، پایش توی یک چالهی آب رفت. پیش خودش آرزو کرد، کاش همان موقع با مامانش رفته بود. احساس کرد آنطور که فکر کرده بود نمیتواند همهی راه را پیاده برود. هوا هر لحظه سردتر میشد. هنوز از جلو در پارکینگ رد نشده بود که متوجه شد جینی جغله از پشت سر صدایش میکند.
نظر خوانندگان
هنوز هیچ نظری درباره این کتاب ثبت نشده است.