قصهی درختی که خوابش میآمد از مجموعه قصهای که دوستش داشتم و به قلم فرهاد حسنزاده منتشر شده است.
او از معروفترین نویسندگان و طنزپردازان ادبیات کودک و نوجوان است که نویسندگی را از دوران نوجوان با نوشتن نمایشنامه و داستان آغاز کرده است. حسنزاده جوایز بسیاری از جمله نشان ماه طلایی، لوح سپاس هانس کریستین اندرسن و جایزه کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان را دریافت کرده است و نامزد جایزه آسترید لیندگرن نیز شده است. نشر پیدایش کتابهای لطیفههای ورپریده، خنده به شرط قلقلک و آهنگی برای چهارشنبهها را نیز از او منتشر کرده است.
مجموعه قصهای که دوستش دارم شامل ده داستان مختلف است. مجموعهای از موضوعات متنوع و جذاب برای کودکان در سنین پیش از دبستان یا سالهای ابتدایی آن هستند و خواندن کتاب را تازه آغاز کردهاند. قصهنویسها، همه قصههایشان را دوست دارند، و بعضی را بیشتر! قصه این کتابها انتخاب نویسنه است از میان آثار تازه نوشتهشدهاش. شاید چنین انتخابی تضمینی باشد بر کیفیت اثر.
کتاب قصهی درختی که خوابش میآمد صفحهآرایی خاص و کودکانه و تصویرگریهای زیبا و جذابی به هنرمندی سارا خرامان دارد که خواندن آن را برای کودکان دلچسبتر کرده است.
از پشت کتاب جلد کتاب قصهی درختی که خوابش میآمد
یک روز چهارتا نقاشی از یک درخت در فصلهای مختلف دیدم. درخت در بهار شکوفه داشت. در تابستان سبز بود. در پاییز زرد و نارنجی و در زمستان بیبرگ. با خودم گفتم با اینکه درخت پا ندارد، اما حرکت میکند، تغییر میکند. در حالی که بعضی از آدمها هیچ حرکتی نمیکنند.
بخشی از کتاب
درخت سرش را تکان داد و گفت: «هوووم… چی گفتی؟ یعنی پاییز تمام شد؟ فردا زمستان شروع میشود؟»
گفتم: «من امشب خوابم نمیبرد. برایم قصّه بگو.»
گفت: «هووووم… چی گفتی؟ قصّه؟»
گفتم: «بله قصّه. حوصلهام سر رفته است. زود باش.»
نظر خوانندگان
هنوز هیچ نظری درباره این کتاب ثبت نشده است.