گنجشك اشیمشی داستان است اثر ناصر یوسفی که برای کودکان گروه سنی ج (سالهای پایان دبستان) نوشته شده است. یوسفی نویسندهی نامآشنای ادبیات کودک است که دکتری آموزش و پرورش دارد و مدیریت مؤسسه پژوهشی کودکان دنیا را بر عهده دارد. راحله برخورداری، نیز تصویرگریهای این کتاب را انجام داده است.
گنجشك اشیمشی، داستان دختر كوچولویی است که قصه گنجشك اشیمشی را از مادربزرگ میشنود، اما مادربزرگ قصه را تمام نمیكند. گنجشك كوچولو كه با دخترك دوست است به دنبال ادامه قصه میرود تا آن را برای دخترك تعریف كند.
داستان گنجشک اشیمشی را نشر پیدایش در دستهی داستان کودک منتشر کرده است. این مجموعه علاوه بر سرگرم کردن کودک، او را با شخصیتهای، خویها و وضعیتهای متفاوت و متنوعی آشنا میکند.
گزیدهای از کتاب گنجشك اشیمشی
دخترک به کنار پنجره رفت. توی حیاط گنجشکی خودش را در کنار گودال آب میشست. دخترک او را صدا زد و پرسید: «آهای! تو گنجشک اشیمشی هستی؟»
گنجشک صدای دختر را شنید، از همان جا که بود، گفت: «با من بودی؟»
دخترک سرش را تکان داد و گفت: «پرسیدم تو گنجشک اشیمشی هستی؟»
گنجشک بالهایش را به هم زد و گفت: «نه! من گنجشک اشیمشی نیستم. من فقط یک گنجشک سادهام. این گنجشکی که میگویی کیست؟ چه شکلی است؟ لانهاش کجاست؟ اهل کدام درخت است؟»
دخترک شانهاش را بالا انداخت و گفت: «نمیدانم! فقط قصهاش را شنیدهام.»
گنجشک بال زد و روی لبهی پنجره نشست و پرسید: «قصهاش چیست؟»
دختر گفت: «همان گنجشکی که روی بوم نشسته بود، بارون اومد خیس شد، برف اومد گلوله شد، قصهاش را نشنیدی؟»
گنجشک ساده گفت: «نه، نشنیدم!»
دخترک دوباره گفت: «همان گنجشکی که افتاد توی حوض نقاشی، رنگارنگ شد. قصهاش را نشنیدی؟»
گنجشک پرسید: «رنگارنگ شد؟ نه نشنیدم.»
– همان گنجشکی که فراشباشی او را گرفت! قصهاش را نشنیدی؟
گنجشک پرسید: «او را گرفت؟ برای چی؟»
دخترک جواب داد: «نمیدانم چرا. شاید قشنگ شده بود. شاید حرفهایش رنگارنگ شده بود.»
گنجشک ساده پرسید: «خب، بقیهاش چی شد؟»
نظر خوانندگان
هنوز هیچ نظری درباره این کتاب ثبت نشده است.