مرگ عنوان جلد سوم از مجموعهی مرموز و هیجانانگیز ردپا نوشتهی مالکوم رز است. مالکوم رز جنایینویس مشهور انگلیسی است که تاکنون ۲۵ رمان جنایی از او منتشر شده است و جوایز معتبری چون جایزه کتاب آنگوس و کتاب سال لانکاشایر را دریافت کرده است و آثار او در سالهای مختلفی در لیست صد کتاب برتر کودک و نوجوان قرار گرفته است.
مجموعه ردپا داستان نوجوان ۱۶ سالهای است به نام لوک هاردینگ است که به عنوان بازپرس جنایی انتخاب میشود. در هر قسمت از این مجموعه، لوک به ماموریتی فراخوانده میشود. او همراه با دستیار روباتش، مالک، که مجهز به لیزر و اسکنر است، بهترین گزینهها برای یافتن مدرک و سرنخ در سختترین پروندهها هستند. لوک و مالک با هم از عهده حل هر معمایی بر میآیند.
در کتاب مرگ، این بار لوک به عنوان یک بازپرس جنایی به دنبال یک قاتل زنجیرهای خطرناک است. قاتلی که ردی از خود به جا نمیگذارد و قربانیانش تنها یک وجه تشابه دارند؛ آنها همنام هستند: امیلی واندر. پس از ناپدید شدن آخرین امیلی واندر، لوک به لندن میرود تا پیش از رسیدن سونامی ویرانگر به این شهر،او را از چنگال مرگ برهاند. وقتی معمای قتلی پیش میآید، مسئولان امنیتی شهر بهترین تیم خود را مامور رسیدگی به آن میکنند.
این داستان از سری داستانهای پر کشش هیجانانگیز است که حتی لحظهای هم خواننده را رها نمیکند. نشر پیدایش این مجموعه را با ترجمه زینب رضایی برای گروه سنی نوجوان منتشر کرده است.
گزیدهای از کتاب مرگ
یک سال عذابآور رو به پایان بود. تابستانش گرمترین و خشکترین سالی بود که مردم به یاد داشتند. در اکتبر لوک هاردینگ در شانزده سالگی از مدرسهی بیرمنگام فارغالتحصیل شده بود. بارانهای پاییزی گرچه با تاخیر شروع به باریدن کرده بودند، اما باعث شدند ماه نوامبر پر بارانترین ماه طی سالیان گذشته باشد. حالا یکشنبه بیست و پنجم دسامبر، زمستانی سرد کشور را فرا گرفته بود. بام خانهها از برف و یخ سفیدپوش شده بود. تارهای چسبناک عنکبوت که در قاب پنجرهها تنیده شده بودند، شیشهها را مات کرده بود.
نظر خوانندگان
هنوز هیچ نظری درباره این کتاب ثبت نشده است.