لقب من: هیولا هفتمین جلد از مجموعه پارک وحشت نوشتهی آر ال استاین، نویسندهی معروف آمریکایی است.
داستانهای ترسناک آر ال استاین در بین نوجوانان ایرانی نیز محبوبیت زیادی دارد. سری کتابهای پارک وحشت، یک زیرمجموعه نوزده جلدی از مجموعهی اصلی ترس و لرز است. در این مجموعه با یک پارک تفریحی وحشتناک روبهرو میشویم که توسط موجوداتی به اسم وحشت اداره میشود.
ال استاین را به عنوان «استفن کینگ کتاب کودک» در دنیای ادبیات میشناسند. او یکی از پرکارترین نویسندگان ژانر طنز و وحشت است و بیش از صدها عنوان کتاب ترسناک و خندهدار نوشته و بیش از ۳۰۰ میلیون نسخه از آثار او در سطح جهان به فروش رفته و به ۳۲ زبان زنده دنیا ترجمه شده است.
در لقب من: هیولا، مایکل مونرو این هفته درسهای تازهای در مدرسه یاد میگیرد: هرگز به معلمی که باور میکند هیولا وجود دارد، اعتماد نکن. مبادا به فکر بیفتی که به خانهاش پا بگذاری و طرف تخممرغ غولآسایی که تو اتاق زیرشیروانیاش میبینی، نرو … به خصوص اگر میبینی چیزی نمانده که ترک بخورد و جوجهاش بیرون بیاید.
به نظر شما بدتر از تخممرغ غولآسا چیزی هم هست؟ بله! یک پارک تفریحی، که پر است از هیولا! تازه این بدترین قسمت کار نیست. چیزی نمیگذرد که مایکل و دوستانش رازهای تکاندهندهای را در مورد پارک وحشت کشف میکنند…
به پارک وحشت وارد شوید.
گزیدهای از کتاب لقب من: هیولا
دیزی ادوارد یواش گفت: «مایکل، این کار دیوونگیه. ما نباید میآمدیم اینجا.»
من هم با نجوا جوابش را دادم: «دیر یادت افتاد. فعلا که اینجاییم.»
حق با دیزی بود. دزدکی وارد خانهی خانم معلم شدن، اصلا کار درستی نبود. اما حالا هر سهی ما، یعنی من و دیزی و دوستمان دوین واکر تو آشپزخانهی خانم هاردستی ایستاده بودیم. همهی کرکرهها کشیده بود و چشمهای من آشپزخانهي تاریک را دور میزدند.
دوین گفت: «عجیبه. آشپزخونهاش رو هم مثل کلاسمون تاریک میکنه.»
تو آشپزخانه بوی دارچین میآمد. خانم هاردستی یک میلیون عکس روی در یخچالش چسبانده بود، اما صورت همهی عکسها تار و نامشخص بود. یک کارتن خالی تخممرغ روی ظرفشویی بود.
نظر خوانندگان
هنوز هیچ نظری درباره این کتاب ثبت نشده است.