کتاب دلقکها و حکایتهای عامیانه از مجموعهی طنز نوجوان نشر پیدایش منتشر شده است که به کوشش مرجان کشاورز، گردآوری و بازنویسی شده است.
مردم ایران زمین، مردمانی باهوش، نکتهسنج و بذلهگو هستند. این تواناییها را مخصوصا در ادبیات عامیانه و فرهنگهای بومی اقوم مختلف این سرزمین به خوبی میتوان دید.
دلقکها گروهی از مردم عادی بودند که در شرایطی خاص قدم به دربار شاهان گذاشتند و با بذلهگویی و گاه هجوگویی خود ناگفتههای بسیاری را بیپروا بر زبان میآوردند.
هرچند که بسیاری از آنها نتوانستند از تیغ خشم شاهان بیرحم جان به در برند، اما گفتند و خنداندند و در یادها ماندند.
شغالالدوله یک آدم معمولی، بیزحمت و بیمنت و فقط با بذلهگویی نه تنها لقبش را از ناصرالدینشاه گرفت بلکه به واسطه همین لقب از مردم مواجب هم گرفت. داستان او و دلقکهای دیگر بسیار خواندنی است.
این کتاب مجموعهای از حکایتهای دلقکهای مشهور ادبیات فارسی است که برای نوجوانان انتخاب و بازنویسی شده است.
حکایتی از کتاب دلقکها و حکایتهای عامیانه
خداوند به طلحک فرزندی داده بود و طلحک از این تولد بسیار شاد و خرسند بود. سلطان محمود وقتی شادی او را دید، پرسید: «طلحک، بگو ببینم فرزندت دختر است یا پسر؟»
طلحک مظلومانه گردنش را کج کرد و گفت: «از فقیران چه آید جز دختر یا پسر؟»
سلطان محمود با تعجب پرسید: «ای مردک! از فقیران پسر آید یا دختر، از بزرگان چه آید؟»
طلحک گفت: «بدکاری. بیعدالتی. ظالمی. خانه براندازی و … .»
نظر خوانندگان
هنوز هیچ نظری درباره این کتاب ثبت نشده است.