آن ایتن که قبلاً بودم نوشته الی ستندیش و ترجمه فریده خرمی از مجموعه رمانهایی که باید خواند منتشر شده است. این رمان اولین بار در سال 2017 و با عنوان The Ethan I was before منتشر و نامزد جایزه گودریدز شده.
این کتاب داستان ایتِن دوازده ساله است که با تراژدی مرگ دوستش روبهرو میشود. کِیسی و ایتن هر روز با هم دست به ماجراجویی می زدند. یکی از همین روزها، کیسی از درخت بلندی پرت میشود و به کما میرود. ایتن خیال میکند کیسی به خواب رفته و باید بیدارش کند. برای همین بارها از خانه فرار میکند اما تلاشش بی فایده است.
والدین ایتن برای برگرداندن ایتن به زندگی عادی به خانه پدر بزرگِ ایتن در جورجیا میروند. آیا پدر بزرگ و کرالی، دوست جدید ایتن، میتوانند به او کمک کنند تا از بنبستی که در آن به دام افتاده بود بیرون برود؟
گزیدهای از کتاب آن ایتن که قبلا بودم
زنگ بعد با آقای چارلز علوم داریم که چند شوید موی سفید مثل کاکل قاصدک روی سرش سبز شده اما ریشش جور عجیبی پرپشت و سیاه است. وارد کلاس که میشوم دست رنگپریدهام را توی دست قهوهای تیرهاش میگیرد و محکم تکان میدهد.
میگوید: «از آشناییت خوشحالم، ایتن.» مثل پدربزرگایکه با من حرف میزند. انگار آدم بزرگ باشم.
در ادامه میگوید: «اینجا صندلیها مال کسی نیست. هر جا خالی باشه میتونی بشینی. توی این پاکت تمرینهای جبرانیه که دلم میخواد انجام بدی. عجله نکن. کاریه که ما توی فصل قبل انجام دادیم. امروز یکی هم برای ریاضی بهت میدم.»
پاکت را از دستش میگیرم و سر تکان میدهم. تا من بیایم بجنبم بقیهی بچهها توی کلاس سرازیر شدهاند و فقط دو ردیف صندلی خالی باقی مانده.
سوزان با سر به یکی از آنها کنار خودش در ردیف سوم اشاره میکند. آن یکی پشت سر او، کنار یک پسر لقلقوی دست و پا چلفتی است که موهای چرب و چیلی و صورت جوش جوشی دارد. از بین ردیف صندلیها رد میشوم و به سمت سوزان میروم.
سوزان با پچپچ میگوید: «بغل هرمن نشین. بوگند میده.»
نظر خوانندگان
هنوز هیچ نظری درباره این کتاب ثبت نشده است.