قصه‌هاى هزار و یك شب یادگار سه تمدن هندى، ایرانى و عربى است؛ داستان‌هایى كه شهرزاد قصه‌گو براى ملك دیوانه و در حقیقت براى خواننده ملال‌زده تعریف مى‌كند تا شبهایش را چراغان كند. در كتاب حاضر برخى از زیباترین داستان‌هاى این مجموعه بزرگ انتخاب شده و با زبانى جذاب و مناسب براى نوجوانان بازنویسى شده است. هزار و یک شب داستانی به نقل از پادشاهی، با عنوان شهریار و روایتگر آن شهرزاد است. اکثر ماجراهای آن در بغداد و ایران می‌گذرد و داستان‌های آن را از ریشهٔ ایرانی و برگردانی از «هزارافسان» دانسته‌اند. داستان‌های زیادی زیر نام «هزار و یک شب» نوشته شده‌است.
نشر پیدایش کتاب قصه‌های هزار و یک شب را با بازنویسی نرگس آبیار و شکوه قاسم‌نیا و تصویرگری محمدعلی بنی‌اسدی از مجموعه ادبيات كهن برای نوجوانان منتشر کرده است.
گزیده‌ای از کتاب قصه‌های هزار و یک شب
ماهیگیری بود پیر و فقیر. زن و سه فرزند داشت. زندگی‌اش را از راه صید ماهی می‌گذراند. هر روز به کنار دریا می‌رفت. تورش را در آب می‌انداخت و ماهی صید می‌کرد. یک روز مثل همیشه به کنار دریا رفت و تور را در آب انداخت. کمی گذشت و تور سنگین شد. ماهیگیر خوشحال شد و در دلش گفت: «حتما ماهی بزرگی صید کرده‌ام!»
و بعد با تلاش زیاد، تور سنگین را از آب بیرون کشد؛ اما با تعجب دید که در تورش به جای ماهی، لاشه‌ی یک الاغ مرده افتاده است. غمگین شد و به بخت بد خود لعنت فرستاد. لاشه را از تور بیرون آورد و تور را دوباره در آب انداخت. کمی بعد، تور سنگین شد. ماهیگیر با امیدواری آن را از آب بیرون کشید. اما این بار هم ماهی صید نکرده بود؛ بلکه کوزه‌ای پر از سنگ‌ریزه و شن در تورش افتاده بود. برای بار سوم تور را به دریا انداخت و منتظر شد. آنچه این بار صید کرد، سفال و شیشه‌ش شکسته بود.
نظر خوانندگان
هنوز هیچ نظری درباره این کتاب ثبت نشده است.