لیلی و مجنون حکیم نظامی، شاید آسمانیترین عشق زمینی متون ایران است. این داستان با اشاره به بسیاری از آیینها و سنتهای روزگار قدیم، ضربالمثلها، علوم رایج آن روزگار مثل نجوم و طب و فلسفه و حتی کیمیا، مخاطب را به دنیای افسانهگون روزگار گذشته میبرد.
این کتاب را محمدکاظم مزینانی بازنویسی کرده است. محمدعلی بنی اسدی نیز تصویرگریهای این کتاب را انجام داده است. انتشار آثار مطرح ادبیات کهن از جمله تلاشهای نشر پیدایش برای شناساندن ادبیات غنی فارسی به مخاطبان است و طی این سالها آثار بسیاری را به شکل بازنویسی، بازآفرینی، شرح و توضیح و … منتشر کرده است.
لیلی و مجنون را نشر پیدایش از مجموعه ادبیات ایران از دیروز تا امروز منتشر کرده است. این مجموعه شامل گنجینههای ارزشمند ادبیات ایران از روزگاران بسیار دور تا دوران معاصر است که با ویرایش جدید و قطع تازه به مخاطبان ارائه شده است. این مجموعه ۱۷ جلد دارد و در قطع جیبی و با جلد سخت منتشر شده و طراحی جلد کتابها را مهران زمانی انجام داده و رئوف شاهسواری نیز مسئولیت ویرایش متنهای کتابهای مجموعه را برعهده داشته است.
گزیدهای از کتاب لیلی و مجنون
در دیار عرب، قبیلهای میزیست به نام «عامر» که رئیسی داشت بزرگ و توانگر، و آبادترین وادی از آن قبیلهی او بود. او مهماننواز بود و جوانمرد؛ اما شمعی بود بینور و صدفی بیمروارید و یا خوشهای بیدانه، زیرا اجاقش کور بود و روز و شب:
در حسرت آنکه دست بختش
شاخی به درآرد از درختش
بزرگ قبیله در آرزوی برآورده شدن نیازش، سالها سفرهها انداخت و صدقهها داد تا اینکه سرانجام خداوند به او پسری داد، و آن هم چه پسری!
نورسته گلی چو نار خندان
چه نار و چه گل؟ هزار چندان
روشن گهری، ز تابناکی
شب روز کن سرای خاکی
بزرگ قبیله با دیدن پسر زیباروی خود، خزانهاش را گشود و مانند گلی، برگ و بارش را شادمانه نثار دیگران کرد. آن گاه فرزند دلبندش را به دایهای سپرد تا هرچه زودتر ببالد و پر و بال بگیرد.
نظر خوانندگان
هنوز هیچ نظری درباره این کتاب ثبت نشده است.